بسم الله
«قصهیخون»
برای اولین بار درمسجدگوهرشاد قدم میزنم،
مسجدی که از آغاز،فلسفهی وجودی تاحالا وهوای کنونیش همه بوی معنویت میدهد و نور...
همه تجلی عزت است وانسانیت...
نزدیک صدسال پیش اینجا،جماعتی ازمردها وزنها، بهجرم پایمردی پای دین وبه جرم چیزی که این روزها، سرش کشمکش است، به گلوله بسته شدهاند ودرخون تپیده اند.
خونهایی که این روزها بارنگ رژها روی لبها ماسیده،
خونهایی که زیر گلوهایی که از روسریها بیرون افتاده، را خواهد گرفت.
آری!اینجا پراز خون شده وجماعتی به خون غلطیده اند تا امروز امثال مسیح،خانههای میلیارد دلاری در آمریکا بگیرندو برای دختران من وشما، نه مشق بیحجابی که مشق بی حیایی کنند..و برای مردانمان مشق بی غیرتی.
راستی جواب آن خون ها، جواب دخترکان یتیمشدهی مادران روبند زده وبه همان جرم، کشته شده را چه خواهیم داد...
کاش حجاب فقط چادر پوشیدن بود!
شایداینطور گرگها برایش نقشه دریدن نمی کشیدند...
اما حجاب، تنها گلبرگی ازگل چهلبرگ عفاف است از عفت در نگاه و وقار و سخن و راه رفتن.
واین یعنی از چادر به سرها هم سوال میشود.
وامان از خونهایی که برزمین به ناحق ریخته شده...
وزیر دست و پای بیحجابی ما،لگدمال میشود.
وامان از یوم نبا عظیم.
#سالگرد_ماجرای_مسجد_گوهرشاد_گرامی_باد
#سبک_زندگی
@zedbanoo