تفسير سوره حمد از: استاد شهيد مرتضی مطهرى(۲۳)
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ:
خدايا ما را به شاهراه استوار هدايت فرما.
براى اينكه صراط مستقيم كاملًا روشن گردد بايستى چند مطلب را بيان كنيم:
۱. همه موجودات در يك سير تكوينى و غير اختيارى كه لازمه ناموس هستى است به سوى خداوند در حركت و صيرورتند:
الا الَى اللَّهِ تَصيرُ الْامورُ.
وَ انَّ الى رَبِّكَ الْمُنْتَهى
انسان به عنوان يكى از موجودات و مخلوقات، محكوم به اين حكم است.
يا ايُّهَا الْانْسانُ انَّكَ كادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ.
۲. در ميان راهها يك راه است كه راه مستقيم و شاهراه است و راه سعادت و راه اختيارى،
يعنى راهى است كه انسان بايد آن را برگزيند.
۳. به دليل اينكه انسان آنچه برمى گزيند از نوع راه است، پس انسان نوعى حركت و طى طريق به سوى مقصدى را برمى گزيند
و به عبارت ديگر به سوى كمال خود مى خواهد حركت كند.
پس انسان يك موجود تكامل يابنده است و معنى اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ اين است كه خدايا ما را به راه راست تكامل هدايت فرما.
۴. راه تكامل كشف كردنى است نه اختراع كردنى؛ برخلاف نظريه اگزيستانسياليسم كه مدعى است هيچ راهى و هيچ مقصدى وجود ندارد و انسان خود براى خود مقصد و ارزش مى آفريند و راه مى آفريند…
(برعکس) از نظر قرآن، مقصد و راه و كمال بودن مقصد و ارزش بودن ارزشها، در متن خلقت و آفرينش هستى تعين پيدا كرده و انسان بايد آنها را كشف كند و مقصد را بجويد و راه را بپيمايد.
۵. راه مستقيم راهى است كه از اول، جهت مشخص دارد؛ برخلاف راههاى غير مستقيم از قبيل راه منحنى يا راه پيچ در پيچ و روى خطوط منكسر كه فرضاً در نهايت امر، انسان را به مقصد برساند، با تغيير جهت هاى متعدد يا مداوم است.
پس راه انسان به سوى كمال، از نوع عبور از ميان اضداد و نوسان از ضدى به ضد ديگر نيست آنچنان كه معمولًا ديالكتيسينها مى گويند.
۶. اينكه راه تكامل كشف شدنى است نه خلق كردنى و ابداع كردنى، به معنى اين نيست كه مانند راههاى مكانى قبلًا در خارج از وجود راه رونده جاده اى كشيده شده است و او بايد در آن جاده قدم بگذارد؛
بلكه به معنى اين است كه در متن وجود راه رونده، راهى به سوى كمال حقيقى او كه رسيدن به بارگاه قرب حق است وجود دارد،
يعنى در متن وجود انسان استعداد فطرى براى رسيدن به كمال حقيقى وجود دارد آنچنان كه مثلًا در هسته خرما استعداد درخت شدن وجود دارد.