شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
12. هیچ کس به من نگفت: که یکی دیگر از راه هایی که مرا به یاری شما نزدیک می‌کند، بستن عهد با شماست
13. به من میگفتند: که شما اعمالم را میبینی و ناظر هستی، اما باورم نمیشد.{20} تازه فهمیدم که در روز قیامت در و دیوار به کارهایم شهادت میدهند و فرشتگان از مشاهدۀ کارهایم، تعریف می‌کنند و تو که مقامت از هر فرشته و انسانی بالاتر است، چگونه با خبر نباشی از کارهایم؟! حالا به یقین دانستم که میدیدی، اما چقدر بزرگوارانه مثل خدا که ستار و پرده پوش است، همه را مخفی کردی که هیچکس ندانست که من چه‌ها که نکرده‌ام. نمیدانم منظورت چه بـوده اسـت، شاید میخواستی با این کارها، مرا به سوی خودت بکشانی و عرق شرم مرا با دستمال توفیق توبه، پاک کنی. حالا میخواهم بیایم، میخواهم برای شما باشم، به سوی شما حرکت کنم و محور کارهایم، رضایت شما باشد، کمکم کن. {س}🌸🦋 ✍🏻نویسنده: حسن محمودی کـانـال‌رسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿 ♡jahad🇱🇧↷ 『@alshahid_ali_alhadi