فضّه پیوسته از وجود مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مراقبت میکرد و آنگاه که عمر بن خطاب به در خانه بانو فاطمه سلام‌الله‌علیہا آمد، ابتدا او پاسخگو بود. چنانکه عمر در نامه‌اش به معاویه ذکر کرد: چون در خانه علی آمدم، اول کنیزشان فضه بیرون آمد و با من احتجاج کرد، پس در را به پهلوی فاطمه زدم، چنان ناله کرد که گمان کردم مدینه زیروزبر شده است💔، پس فضه را صدا زد و گفت:[فضه مرا دریاب. به خدا قسم! هرچه در شکمم بود(فرزندم) کشته شد]. در افتاده روی پرش داره میسوزه معجرش فضه خودت رو برسون از دست رفته دیگه پسرش یا زهرا💔