✨📚✨📚✨📚✨
#کـافــه_کــتـاب
📚
#معرفی_کتاب👇🏻👇🏻
📕نام کتاب: "مگر چشم تو دریاست!"
✍نویسنده:"جواد کلاته عربی"
📑ناشر:"روایت فتح"
📖توضیحات:
کتاب «مگر چشم تو دریاست!» عنوان کتابی است که اگر چه سرشار از زلال احساس و عاطفه مادرانه در واگویه های مادری شهید داده است؛ اما در عین حال از باطنی بسیار ژرف وعمیق، از توأمان بودن علم وعمل، برخوردار است.
این کتاب، روایت یک مادر است. روایت مادر چهار جوان برومندِ یکی از یکی گیراتر، که روزگاری از زیر قرآن ردشان کرد، آب پشت شان ریخت و ازشان دل کَند و دل نکَند. مادری که وقتی تنهاست، راه می رود، با گوشه چادرش قاب عکس جوان هایش را پاک می کند، درددل هایش را به آنها می گوید و با گوشه همان چادر، چشمش را خشک می کند. اما مادری که وقتی می نشینی کنارش، مثل روزهای اول جنگ، آتشین حرف می زند و وقتی از چهار فرزند شهیدش می گوید، سر بالا می گیرد، محکم حرف می زند و زینب وار روایت فتح می کند.
مادری که وقتی پرپر شدن گل هایش را یکی پس از دیگری می بیند، رمق از پایش می رود، زانو می زند، اما دوباره می ایستد و به راهش ادامه می دهد. مادری که مادری هایش مال وقتی است که تنهاست..
📔بخـشی ازکتاب👇🏻👇🏻
«کوموله ها گفته بودند اگر پول بیاورید، بدن شهید را صحیح و سالم تحویل تان می دهیم. آن موقع 30 هزار تومان خیلی بود. حاج آقا خودش رفت کردستان؛ روستای قمچیان. از آنجا زنگ زد و جریان را برایم گفت.
- می گن سی هزار تومن بدید تا شهیدتون رو تحویل بدیم.
- بعد با پول ما برن تجهیزات بگیرن، بر ضد خود ما استفاده کنن؟!!
🍃🍃🍃🍃🍃
#پایگاه_معصومیه
@alzahra14