🔰بخشی از کتاب صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام ، شهید مطهری اگر امام حسن با این شرایط [صلح را] قبول نمى‌کرد، امروز در مقابل تاریخ محکوم بود. قبول کرد؛ وقتى که قبول کرد، تاریخ آن طرف را محکوم کرد. معاویه با آن دستپاچگى که داشت تمام این شرایط را پذیرفت. نتیجه‌اش این شد که معاویه فقط از جنبه سیاسى پیروز شد؛ یعنى نشان داد که یک مرد صد درصد سیاستمدارى است که غیر از سیاستمدارى هیچ چیز در وجودش نیست، زیرا همین قدر که مسند خلافت و قدرت را تصاحب کرد تمام مواد قرارداد را زیر پا گذاشت و به هیچ‌کدام از این‌ها عمل نکرد، و ثابت کرد که آدم دغلبازى است، و حتى وقتى که به کوفه آمد صریحاً گفت: مردم کوفه! من در گذشته با شما نجنگیدم براى این که شما نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج کنید، زکات بدهید، «وَ لکِنْ لاَِتَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ» من جنگیدم براى این که امیر و رئیس شما باشم. بعد چون دید خیلى بد حرفى شد، گفت این‌ها یک چیزهایى است که خودتان انجام مى‌دهید، لازم نیست که من راجع به این مسائل براى شما پافشارى داشته باشم. شرط کرده بود که خلافت بعد از او تعلق داشته باشد به حسن بن على و بعد از حسن بن على به حسین بن على، ولى بعد از هفت هشت سال که از حکومتش گذشت شروع کرد مسئله ولایتعهد یزید را مطرح کردن. شیعیان امیرالمؤمنین را که در متن قرارداد بود که مزاحمشان نشود به حد اشد مزاحمشان شد و شروع کرد به کینه‌توزى نسبت به آن‌ها. واقعاً چه فرقى هست میان معاویه و عثمان؟ هیچ فرقى نیست، ولى عثمان کم و بیش مقام خودش را در میان مسلمین (غیرشیعه) حفظ کرد به عنوان یکى از خلفاى راشدین که البته لغزش‌هایى هم داشته است، ولى معاویه از همان اول به عنوان یک سیاستمدار دغلباز معروف شد که از نظر فقها و علماى اسلام عموماً نه فقط ما شیعیان (از نظر شیعیان که منطق جور دیگر است) معاویه و بعد از او، از ردیف خلفا، از ردیف کسانى که جانشین پیغمبرند و آمدند که اسلام را اجرا کنند بکلى خارج شدند و عنوان سلاطین و ملوک و پادشاهان به خود گرفتند. https://eitaa.com/alzahranasr_lib