🌑چه گذشت. 🌙محرم الحرام ششم محرم الحرام ۶۱ ه.ق 📜دعوت «حبیب‌بن‌ مظاهر» از قبیله بنی‌اسد در روز ششم محرم حبيب بن مظاهر از صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله بود و پس از آن در جمع ياران باوفاى اميرمؤمنان عليه السلام از[۱]خواص اصحاب آن حضرت شد.[۲] زمانى كه مسلم بن عقيل به كوفه آمد، حبیب و دوست صميمى اش مسلم بن عوسجه به يارى مسلم بن عقيل شتافتند، ولى پس از ورود عبيداللَّه بن زياد به كوفه و شهادت مسلم بن عقيل، آنها توسط مردان قبيله خودشان مدتى پنهان گشتند.[۳] تا آنكه در كربلا به محضر امام خويش شرفياب شدند. و چون غربت و تنهايى امام را به چشم خود ديدند بسيار متأثر گشتند. [۴] در این بین «حبيب» به امام عرض كرد: «در اين منطقه تيره اى از بنى اسد زندگى مى كنند، اگر اجازه مى دهى با آنان صحبت كنم كه براى يارى تو به كربلا بيايند».[۵] امام موافقت فرمود؛ حبيب نيمه شب خود را به آنان رساند، آنان به گرمى از حبيب استقبال كردند. حبيب گفت: «شما را به شرافت و بزرگى كه در روز قيامت خواهيد داشت مى خوانم، پسر دختر پيامبرتان در بيابان كربلا، تنها و مظلوم، محاصره شده است. مردم كوفه او را دعوت كردند تا يارى اش كنند، حال كه به سوى آنان آمده است او را رها كرده و آماده پيكار با او شده اند. به خدا سوگند، هر يك از شما در كنار حسين عليه السلام كشته شود در برترين جايگاه ها در بهشت، دوست و هم نشين محمد صلى الله عليه و آله خواهد بود».[۶] «عبداللَّه بن بشر» از ميان جمع برخاست و گفت: من اين پيشنهاد را مى پذيرم و خواند:[۷] قَدْ عَلِمَ الْقَوْمُ إذا تَواكَلُوا وَأَحْجَمَ الْفُرْسَانُ إذْ تَناصَلوا إنّي شُجَاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَأَنَّني لَيْثٌ عَرينٌ بَاسِلٌ [۸] «آنان كه كناره گرفتند خواهند دانست كه هيبت آن جنگاوران در نبرد خواهد شكست، من دلاورى هستم، قهرمان ميدان جنگ همانند شيرى غرنده و تيز چنگ».[۹] 📜بنی اسد و سستی در یاری امام حسین (علیه السلام) كلمات حماسى اين مرد باعث شد تا ديگران نيز اعلام آمادگى كنند. هفتاد نفر آماده شدند ولى در آن ميان، يكى از جاسوسان عبيداللَّه بن زياد، خبر را به ابن سعد رساند و او «ازرق بن حرث» را در رأس يك گروه چهارصد نفره فرستاد تا از ورود قوم بنى اسد به كربلا ممانعت به عمل آورد.[۱۰] در نزديكى فرات، در آن شب دو گروه به يكديگر رسيدند و جنگ سختى در گرفت، تعدادى از قوم بنى اسد كشته شدند و بقيه متوارى گشتند و حبيب به سوى كربلا آمد و گزارش آن واقعه را به عرض امام رساند و امام عليه السلام فرمود: «الْحَمْدُلِلَّهِ كَثِيراً وَلَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ ».[۱۱]،[۱۳] 📜روز ششم؛ نامه امام (علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم امام در روز ششم محرم الحرام سال ۶۱ نامه‌ای از کربلا به برادرش محمد‌ بن حنفیه و بنی‌هاشم فرستادند بدین مضمون: «...فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَةَ لَم تَزَل...[۱۳]؛..مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته (اینگونه دنیا بی‌ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست».[۱۴] در این زمینه امام باقر (علیه السلام) فرمودند: امام حسین (علیه السلام) از کربلا نامه اى براى محمد بن حنفیه فرستاد که متن آن چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم، اما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الاخره لم تزل و السلام؛ «نامه اى است از حسین بن على به محمد بن على و دیگر بنى هاشم. اما بعد، مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست».[۱۵] [۱] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص: ۴۵۱ [۲] همان؛ ص: ۴۵۲ [۳] همان؛ ص: ۴۵۳ [۴] همان. [۵] همان. [۶] همان. [۷] همان. [۸] همان. [۹] همان. [۱۰] همان؛ ص: ۴۵۴ [۱۱] فتوح ابن اعثم؛ ج: ۵، ص: ۹۱_۹۲ مقتل الحسين خوارزمى؛ ج: ۱ ص: ۲۴۳_۲۴۴ انساب الاشراف؛ ج: ۳، ص: ۳۸۸ [۱۳] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص: ۴۵۴ [۱۳]کامل الزیارات؛ ۷۵ [۱۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس اخلاق. [۱۵]همان. 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh