هدایت شده از حوزه قم
▫️تأملی در بیانیه دبیرخانه شعام بیانیه اخیر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی درباره توافق وزارت امور خارجه با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بیش از آنکه یک توضیح فنی یا تدبیر تاکتیکی باشد، نشانه‌ای از یک عقب‌نشینی راهبردی در نقطه‌ای حیاتی است. آنچه در متن بیانیه آمده، در واقع تغییر موضع ایران از یک موقعیت بازدارنده به یک موقعیت انفعالی است؛ تغییری که پیامدهای بلندمدت آن، فراتر از مناسبات جاری با آژانس، بر جایگاه ایران در معادله قدرت جهانی سایه خواهد انداخت. اگر برای برجام بخواهیم دستاوردی قائل شویم، بی‌تردید همان «غروب» قطعنامه ۲۲۳۱ است. این بند تضمین می‌کرد که با گذشت زمان و بدون نیاز به هیچ اقدام تازه‌ای، پرونده هسته‌ای ایران از شورای امنیت خارج شود، تمامی قطعنامه‌های تحریمی گذشته لغو گردد و سازوکار ماشه برای همیشه پایان یابد. این دستاورد، هرچند محصول توافقی پرهزینه بود، اما دست‌کم نقطه پایانی داشت که در آن، ایران می‌توانست ادعا کند یک بار برای همیشه از زیر بار تهدیدات ساختاری شورای امنیت رها شده است. اکنون اما غربی‌ها با همان منطق همیشگی خود، یعنی تعلیق حقوق ایران و استمرار تهدید، تلاش می‌کنند بند غروب قطعنامه ۲۲۳۱ را بی‌اثر کنند. تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه در این چارچوب معنا می‌یابد: یا ایران از این حق مسلم خود کوتاه بیاید و تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ را بپذیرد، یا تحریم‌های شورای امنیت دوباره بازگردند. این یعنی بازتولید چرخه‌ای که برجام مدعی بود برای همیشه شکسته است. در چنین لحظه‌ای، انتظار می‌رفت ایران با اتخاذ یک راهبرد بازدارنده شفاف، یک پیام قاطع به طرف مقابل مخابره کند. راهبرد طبیعی و منطقی، تهدید به خروج از NPT در صورت فعال شدن ماشه بود؛ پیامی که هزینه غرب را برای نقض تعهدات خود به مراتب بالا می‌برد و معادله تهدید را معکوس می‌کرد. اما بیانیه اخیر، دقیقاً برعکس این مسیر حرکت کرده است: در آن تصریح می‌شود که اگر ماشه فعال شود، ایران نه از NPT خارج خواهد شد و نه راهبرد بازدارنده‌ای اتخاذ خواهد کرد، بلکه صرفاً توافق تازه‌ای که با آژانس امضا کرده، متوقف می‌شود. این یعنی ایران از تهدید سخت، به یک تهدید نرم و بی‌اثر عقب‌نشینی کرده است. به‌جای آنکه غرب در تنگنای یک بحران بین‌المللی قرار گیرد، ایران خود را در موضعی معرفی کرده که نهایت واکنش‌اش تعلیق یک توافق جانبی است. به بیان دیگر، این بیانیه پیشاپیش فضای سیاسی را برای یک دستاوردسازی مصنوعی آماده‌سازی می‌کند: تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ به‌عنوان یک «موفقیت دیپلماتیک» جا زده شود و ادامه تهدید ماشه، نه شکست، بلکه «حفظ ثبات» معرفی گردد. این یک لغزش خطرناک است. چرا که در منطق قدرت، طرفی که تهدید مؤثر را از دست بدهد، به تدریج مجبور به ارائه امتیازات بیشتر می‌شود. غربی‌ها این الگو را بارها آزموده‌اند: از ماجرای پروتکل الحاقی گرفته تا محدودیت‌های فنی بر برنامه هسته‌ای، هر بار ایران را گام به گام به عقب رانده‌اند. اکنون نیز بیانیه دبیرخانه، این روند را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که حتی بر سر دستاورد نهایی برجام (غروب قطعنامه ۲۲۳۱) نیز عقب‌نشینی در حال رخ دادن است. به همین دلیل باید گفت که این بیانیه صرفاً یک متن حقوقی یا سیاسی نیست، بلکه سندی استراتژیک است که در آن ایران، از یک موضع قدرت بالقوه، به موضع ضعف بالفعل رانده شده است. اگر این مسیر ادامه یابد، تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ و بقای تهدید ماشه، نه یک احتمال، بلکه یک واقعیت خواهد شد و این همان چیزی است که دشمنان ما سال‌ها برای آن تلاش کرده‌اند: نگه‌داشتن ایران در حاشیه تعلیق، بدون امکان خروج کامل از دایره فشار ● دکتر سید یاسر جبرائیلی ـــ ـ ـ ـــ ـ ۞ حوزه‌‌قمـ Hawzeh_Qom