ابوتقوی هم تمام شد؛ علی میگفت: شیخ بیا با حرکت نجباء کار نظری کن و من پی این بودم که در شام فیل هوا کنم. دفعهی آخر با دوچرخه به داروخانه آمده بود و رفقاء از او پرسیده بودند: فرمانده، برنامهات برای سالگرد سرداران مقاومت چه است؟ گفته بود: مرگی مانند مرگ ابومهدی را میخواهم...