🔶جواب شبهه ای رایج در مورد زندگی جوادالائمّه(ع) 🔸یکی از شبهاتی که در خصوص دوران زندگی امام جواد علیه‌السلام، وجود دارد پیوند خویشاوندی آن حضرت با مأمون عباسی است؛ یعنی کسی که امام رضا علیه‌السلام را به شهادت رساند، پدر همسر امام جواد علیه‌السلام شد. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که چرا امام جواد علیه‌السلام این ازدواج را پذیرفتند؟ و چه امری ایشان را به قبول چنین امر مشکلی وادار می‌کرد؟ 🔸برای پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که بعد از شهادت امام رضا علیه‌السلام جامعه به دلیل ظلمی که مأمون به آن امام مظلوم وارد کرده بود و در نهایت ایشان را غریبانه به شهادت رسانده بود، دچار آشفتگی شده بود. درواقع مأمون متهم اصلی و ردیف اول شهادت امام هشتم محسوب می‌شد؛ بنابراین او احساس خطر کرد که مبادا قدرت و حکومت خود را از دست بدهد. به این ترتیب همان گونه که سال‌ها قبل امام رضا علیه‌السلام را از مدینه به مرو تبعید کرده و آن حضرت را به پذیرش ولایتعهدی مجبور کرده بود، ‌این بار نیز فرزند آن امام بزرگوار یعنی امام جواد علیه‌السلام را تحت‌الحفظ به مرکز حکومت خود فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد تا ازدواج با دخترش، ام فضل را قبول کند. 🔸امام جواد علیه‌السلام برای حفظ کیان جامعه اسلامی و در امان ماندن شیعیان و نه از روی خواست قلبی و طیب خاطر، با این وصلت موافقت کردند. 🔸اگر امام جواد علیه‌السلام ازدواج با دختر مأمون ملعون را قبول نمی‌کردند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ 🔥مأمون همان طور که سال‌ها قبل امام رضا علیه‌السلام را تهدید کرده بود که اگر ولایتعهدی را قبول نکنند،‌ آن حضرت و شیعیان، علویان و سادات را به شهادت خواهد رساند، این بار نیز امام جواد علیه‌السلام را تهدید کرد که اگر ازدواج با دخترش را قبول نکند، آن حضرت را به شهادت خواهد رساند و شیعیان و سادات را از بین خواهد برد. درواقع مأمون برای خواباندن شورش مردم، امام جواد علیه‌السلام را ناچار به ازدواج با دختر خود کرد. 🏴نحوه شهادت امام جواد(ع) 🔥معتصم، خلیفه عباسی و جعفر(پسر مأمون)؛ سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو امام جواد علیه السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور تناول فرمودند و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد. 🔸حضرت به او فرمودند: «چرا گریه می‌کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد.(این گریه و پشیمانی جنبه ی توبه ی حقیقی نداشت) این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می‌شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد». 🔸بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل ملعونه به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.