چهار لایه در روابط سیاسی_ اجتماعی: ۱ لایه اول دوست یا رفیق ۲لایه دوم شریک ۳لایه سوم حریف ۴لایه چهارم دشمن در لایه اول؛ ما شاهد تطابق ایدئولوژی ها( گفتمان ها) و استراتژی ها( راهبردهای کلان آینده نگر) دو طرف یا دو جریان یا دو دولت هستیم. در لایه دوم؛ ما شاهد تطبیق استراتژی ها و تاکتیک ها بر اساس نگاه به منافع فردی،جریانی و دولت ها هستیم. همچنین الزاما شاهد تطابق ایدئولوژی ها و گفتمان ها نمی باشیم. هرچند که تلاش برای نزدیکی نگاه ها برقرار است. در لایه سوم؛ ما شاهد عدم تطابق استراتژی ها و ایدئولوژی ها از ناحیه دو فرد، دو جریان و یا دو دولت می باشیم. ولی شاهد قطعیت در حذف طرف مقابل هم نمی باشیم. در لایه چهارم؛ علاوه بر ویژگی های لایه سوم، ما شاهد نگاه منازعه از نوع جنگ تمام عیار هستیم. نگاه ها حذفی می باشد و الزاما در این لایه یک سو باید حذف شود. روابط سیاسی_ اجتماعی داخلی تمام تلاش حاکمیت تبدیل کردن لایه چهارم و سوم شهروندان به لایه دوم می باشد و در وضعیت آرمانی اقدام به گسترش کمی لایه اول نمود. # در روابط سیاسی_ اجتماعی خارجی، تمام تلاش حاکمیت ها افزایش روابط در لایه دوم و کاهش از لایه سوم می باشد.همچنین مناسبات در لایه اول و چهارم بشدت جزمی بوده و بسختی می توان از کمیت و کیفیت رفقا و دشمنان کاست. به وضوح مشاهده می گردد که عمده کنش گری ها و جابجایی ها عالم سیاست، در لایه دوم و سوم قابل تحقق است و بسختی می توان جزمیات و اتصالات در لایه اول و چهارم تعاملی را تغییر داد. به عنوان مثال: در تعاملات خارجی، حزب الله لبنان در لایه اول و رژیم صهیونیستی در لایه چهارم جای می گیرند. روسیه و چین و ترکیه در لایه دوم قرار گرفته و اتحادیه اروپا در لایه سوم قرار می گیرند. در تعاملات داخلی، هسته سخت نظام یا همان انقلابییون در لایه اول تعاملی قرار گرفته و جریانات منافقین،توده ای ها، درآویش، سلطنت طلبان، طیف شیرازی ها در لایه چهارم جای می گیرند. همچنین عمده توده جامعه با گرایشات متنوع فکری، اقتصادی،فرهنگی در لایه دوم جای می گیرند و عمده احزاب لیبرال درون جمهوری اسلامی_ انجمن حجتیه_ منتقدین سیاسی حاکمیت_ طیف استاد و دانشجوی روشنفکران دانشگاهی_ روحانیت سنتی در لایه سوم جانمایی می گردند. هنر جمهوری اسلامی در مناسبات اجتماعی_ سیاسی_ اجتماعی در کاستن از لایه سوم و افزایش بر لایه دوم می باشد. در گام نهایی و با پذیرش منطق عقلانیت انقلابی جمهوری اسلامی باید شاهد افزایش لایه اول یا همان هسته سخت باشیم. راه مهندسی معکوس در داخل میان لایه سوم و دوم تلاش وافر نظام برای تحقق کارآمدی دین سیاسی، در مناسبات اجرایی کشور می باشد که می تواند منافع ملی را حداکثری تامین کند و در گام تکمیلی پس از ارائه تصویر کیفی در کارآمدی دین نسبت به مدیریت چالش ها و افزایش فرصت های ملی، می توان بر روی جذب حداکثری جامعه در لایه اول بر اساس نگاه ایدئولوژی محور خوش بین و موفق بود... در نگاه ولی فقیه، جمهوری اسلامی بدلیل منطق حکمرانی جذب حداکثری و دفع حداقلی، نباید و نمی تواند نسخه های مربوط به سیاست خارجی را در سیاست های داخلی اعمال کند چرا که عمده ابزار اعمال قدرت ملی در مناسبات خارجی، قدرت پایه و بر اساس منطق بازدارندگی( سخت) پیش می رود و در مناسبات داخلی، اقناع پایه و بر اساس توسعه منطق گفتگو محور در اجتماع_ توسعه کارآمدی دین در مدیریت کشور و بر مبنای شبهه زدایی( نرم) می باشد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌