🌸☘بسم رب الشهداء و الصدیقین☘🌸 شهید غریب اسارت🥺 حاج محمدحنیفه احمدزاده پدر: بهرامعلی تولد:۱۲۹۹/۱۲/۵- مشهد شهادت: ۱۳۶۵/۷/۲۰- موصل -ضربه شدید، توقف قلب و تنگی نفس محل دفن:مقبره الکرخ عراق، قبر ۱۱۳ محل دفن ایران: بهشت رضا حجم آتش دشمن وسیع بود،کسی قادر به کمک نبود و در دام بعثی ها افتادیم. پیرمرد تا مدتی نمی توانست غذا بخورد. اما خیلی به بچه ها روحیه می داد. با دیدنش فراموش می کردیم اسیریم. روزهای آخر عملیات خیبر، صورت و دهانش مجروح شد. صبح ها بعد نماز می نشست و دعا می کرد. معنویتش خیلی بالا بود. یک روز عراقی ها ریختند داخل و همه را زدند. گفتند: اینجا چه می خوانی؟ گفت: دعا می کنم. گفتند: چه دعایی؟! گفت: به کوری چشم دشمنان به امام خمینی رهبر عزیزم دعا می کنم. آمار صبح او را بردند. تا توانستند زدند وداخل زندان انداختند. بدون آب و غذا!😭 او را می دیدیم، صحبت می کردیم و اجازه رساندن آب و غذا به او نداشتیم، تا ۴ روز همه ناراحت بودند.😔 ضعیف تر شده بود. نمازش را نشسته خواند. بعد به جای تعقیبات با حضرت زهرا (ع) درد دل کرد: فاطمه جان به فریادم برس. از تشنگی مردم. آنقدر نالید تا خوابید، یک لیوان چای مخفی کردیم بیدار شد سیمایش برافروخته و شاداب بود. احساس ضعف نمی کرد، می خندید. چای آوردیم گفت: ممنون، نوش جانتان! در عالم خواب حضرت زهرا(س) از غذا و شربتی بسیار شیرین سیرم کرد هنوز شیرینی شربت زیر زبانم هست😭 حاج محمد را به اردوگاه دیگری تبعید و زیر شدیدترین شکنجه ها بود. به سختی مریض شد و ۴نفر از اسرا پیکر بیجانش را بیرون اردوگاه غریبانه به خاک سپردند.🥺 شادی روح مطهرشهدا صلوات