⭕️ خاطرات رو می‌خونم، یه جایی از ترس مجبور میشن هشت‌تا بچه‌شون رو بذارند و فرار کنند از و چند سال خارج از ایران باشند. در تمام سال‌هایی هم که مشغول مبارزه بودند شوهرشون مراقب بچه‌ها و زندگی بوده. بعد پسره این‌جا می‌نویسه: اگر زنم‌ صبح‌ها بهم صبحونه نداد چی؟ منبع : @TWTenghelabi ✳️ 🆔 @ammar_enghlab