✅✅✅✅✅✅✅
ای یادگار فاطمه که داغ دیده ای
در بستری ز غصّه و غم آرمیده ای
آقا سرت سلامت از این که به دوش خود
بار بزرگ ماتم مادر کشیده ای
بی مادری برای تو درد بزرگی است
طعم فراق مادر خود را چشیده ای
شب های فاطمیّه دلت غرق غم شود
تو غصّه دار مادر قامت خمیده ای
قربان شال مشکی و چشمان زخمی ات
آخر مگر چه واقعه ای را تو دیده ای؟
دارد نفس نفس زدنت می رسد به گوش
از بس میان کوچه و خانه دویده ای!
وقتی که ناله می زنی: "ای وای مادرم "
گویا صدای مادر خود را شنیده ای
هر روز و شب به یاد غمش گریه می کنی
بر جان خود بلای عظیمی خریده ای
آخر چرا به درک وصالت نمی رسم
آقا گمان کنم که ز من دل بریده ای!!!
✅✅✅✅✅✅✅✅
منی که روز و شب از اشک، چاره می نوشم
دلم گرفت، از این روزهای خاموشم
فراغتی که فراق تو را ز پی دارد
هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم
بهار می رسد از راه آن زمانی که
رسد ز کعبه انالمهدی تو بر گوشم
سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد
میان روضه ولی با تو زود می جوشم
بدون روضه ببین دست های سینه زنم
گرفته زانوی غم را میان آغوشم
هزار شکر که تا چند سال عیدم را
برای مادرت از ابتدا سیه پوشم
بقیع، گریه کن روضه های مادر توست
کنار تربت زهرا مکن فراموشم
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
پس مزن یار مسیحا دل بیمار مرا
آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا
قدر یک عمر فقط گریه بدهکارم من
کرمی کن بپذیر عمرِ بدهکار مرا
پهن کردم سر راه تو بساطی دل شب
تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا
پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده
به کناری نزدی پردۀ اسرار مرا
گردنی کج سر پایین به پناه آمده ام
شود آیا سر و سامان بدهی کار مرا
آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم
تا که اسباب شفاعت کنی اقرار مرا
آخر کار شده شوق شهادت دارم
پس به تاخیر میانداز تو دیدار مرا
خاک جبهه چقدر بوی وصالت دارد
کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا
ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد
بین جبهه بنگر شاهد گفتار مرا
حال مهمان شده ای... وقت پذیرایی ماست
بشنو این روضۀ بین در و دیوار مرا
مادرت پشت در افتاد و صدا زد پسرم
با تن سوخته جان داد و صدا زد پسرم
✅✅✅✅✅✅✅✅
در فاطمیّه های خدا سینه می زنی
با روضه های اهل کِسا سینه می زنی
هر روز و شب برای غریبیِّ مادرت
یا گریه می کنی تو و یا سینه می زنی
تا این که در کنار شما سینه زن شویم
آقا بگو به ما، تو کجا سینه می زنی؟
صاحب عزای مادر پهلو شکسته ای
پس درب هیئتیّ و جدا سینه می زنی
از کوچه ی مدینه و از درب سوخته
تا خیمه گاه کرب و بلا سینه می زنی
از بوی خانه ی شهدا حدس می زنم
آقا بهشت با شهدا سینه می زنی
تا این که مستجاب شود گریه های تو
بعد از نماز و بعد دعا، سینه می زنی
خیلی ضمیر فرد مخاطب به کار رفت
اصلاح می کنم که: شما سینه می زنی
حالا که ما (اسیر) همان کوچه ها شدیم
معلوم می شود که چرا سینه می زنی"