─══┅┅═༅••❥︎•●•❥︎••༅══┅┅┅─ 🔘◁آنان سرانجام هانی را نزد ابن زياد بردند. ابن زياد با ديدن هانی به او گفت که با پای خويش به سوی مرگ آمده است و درباره مسلم از او پرسيد . ✪ هانی منکر پناه دادن به مسلم شد. در اين هنگام عبيداللّه‏ معقل، غلام خود را صدا زد و هانی با ديدن او، دانست که انکار سودی ندارد. 🗯 عبيداللّه‏ با تازيانه بر سر و صورت هانی زد و صورت و محاسنش را از خونش رنگين نمود، سپس دستور داد او را زندانی کنند ─═┅═༅𖣔1⃣5⃣𖣔༅═┅┅─