فرزندان آگاه
(۹)
ادامه سخن در مورد برترى مقام مادر:
داستان زكرياى مسيحى:
زكريا بن ابراهيم يكى از محدثين شيعى و از ياران امام صادق عليه السلام است، او در شرح حال خود مى گويد:
من مسيحى بودم و سپس به اسلام گرويدم و به خانه خدا مشرف شدم. در سفر حج، به محضر امام صادق عليه السلام شرفياب گشته و به عرض رسانيدم كه من مسيحى بوده ام و مسلمان شده ام.
امام عليه السلام پرسيد:
در اسلام چه امتيازى ديدى كه آن پذيرفتى؟
گفتم : اين آيه قرآن:
ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشاء
یعنی:
تو كتاب و ايمان نمى دانستى چيست ، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه هر كسى را كه خواهيم بدان هدايت كنيم.
امام فرمود:
خدا تو را به اسلام هدايت فرموده و قلبت را به نورانيت آن منور ساخته است. سپس به من دعا كرد و هدايت بيشترى را از خدا برايم مسئلت نمود.
به عرض رسانيدم كه:
پدر و مادر و بستگان من به آئين مسيحيت باقى هستند و مادرم نابينا است، آيا براى من جايز است كه با آن ها زندگى كنم و روابطى داشته باشم؟
امام پرسيد:
آيا آن ها گوشت خوك مى خورند؟
گفتم: نه.
فرمود: معاشرت تو با آن ها بى مانع است.
سپس اضافه كرد: درباره مادرت مراقب باش. به او نيكى و احسان كن و هرگاه زندگى اش به پايان رسيد و از دنيا رفت خودت عهده دار كفن و دفنش باش!
چون از سفر حج بازگشتم و به كوفه رسيدم. بر طبق فرمان امام، ملاطفت و مهربانى بسيارى نسبت به مادرم نمودم. خودم به او غذا مى دادم و لباسش را مرتب مى كردم و سرش را شانه مى زدم و عهده دار خدمتش مى شدم. مادرم كه اين تغييرات را در روش من ديد گفت:
تو در آن روزگارى كه به دين من بودى، با من اين طور رفتار نمى كردى، چه دليلى دارد كه از وقتى كه به اسلام گرويده اى با من اين قدر محبت مى كنى؟
گفتم: يكى از فرزندان پيامبر اسلام به من دستور داده كه اين طور رفتار كنم.
گفت: آيا او همان پيغمبر شما است؟
گفتم: نه. بعد از پيغمبر ما پيامبرى مبعوث نخواهد شد و او پسر پيغمبر ما است.
گفت: اين دستورات، از آموزه هاى پيامبران است و دين تو از دين من بهتر است، مرا راهنمايى كن تا مسلمان شوم.
من طريقه اسلام را به آموختم و او مسلمان شد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نيمه شب كسالتى پيدا كرد.
من در كنار بسترش بودم و به پرستاريش اشتغال داشتم. به من گفت پسر جان! اعتقادات اسلام را دوباره برايم تكرار كن.
من تكرار كردم و او به همه آنان اقرار كرد و در همان شب هم چشم از جهان فروبست.
بامداد روز بعد جنازه اش به وسيله گروهى از مسلمين و مطابق مراسم اسلامى تشييع شد و من بر جنازه او نماز خواندم و بدست خود به خاكش سپردم.
@amn_org