‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت: 🌼🌼🌼شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز . خواجه گفت: 🌼🌼🌼من نذر کرده ام تو کور نیستی. 🌼🌼🌼پس تاملی کرد وگفت: 🌼🌼🌼ای خواجه کور منم که درگاه کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 🌼🌼🌼این را بگفت و روانه شد. 🌼🌼🌼خواجه گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد. 🌼🌼🌼از او که دارد و میخواهد که از او بخواهی... 🌼🌼🌼از او که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...! 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @amn_org