🔺خاورمیانه و بی‌قوارگی سیاست - بخش اول حسین دهشیار واژه‌ها معنای خاص خود را دارا می‌باشند. معنا به شدت مسیرمحور (هر واقعه‌ای، هر پدیده‌ای و هر رویدادی متاثر از قبلی و تاثیرگذار بر بعدی است) و به ذات از برساختگی (کارگزار و ساختار در هم تنیده هستند و علیت وجود ندارد) بهره‌مند است. این دلالت بر این دارد که ارزش‌های مستقر، مناسبات اجتماعی، معادلات سیاسی و توازن نیروها در گستره جامعه در تعامل با یکدیگر و در یک فرایند اجتماعی معنای واژه‌ها را هویت می‌بخشند. وقوف به این مهم، دو واقعیت را متجلی می‌سازد. معنای واژه‌ها به شدت سیال هستند و مداوماً در مسیر تحول حرکت می‌نمایند؛ چرا که بازتاب محیط می‌باشند و از سویی دیگر آن‌ها هم‌تراز با سطح توسعه خود را چینه‌بندی می‌کنند؛ چرا که پویایی تناسب را طلب می‌نماید. واژه‌ها ایستایی را بر نمی‌تابند چون انسان در جایگاه کارگزار قرار دارد و او هر چند در مقاطعی به جهت هویت شکل گرفته در بستر هزاران ساله حیات، بنیادگرایی را پیشه می‌سازد اما در شرایطی که فرصت تصمیم گیری محاط در مباحثه و بحث را بر خوردار باشد، تحول‌گرایی را به صحنه می‌آورد. قلمروهای فکری و اقتصادی که با توجه به تجارب تاریخی، تنیدگی انتخابی را متجلی می‌سازند موتورهای محرکه توسعه انسانی محسوب می‌شوند و به تبع الزامات برخاسته از این دو مولفه است که دیگر حیطه‌های حیات اگر انتخاب را بر نگزینند به اجبار باید در مسیر آنها طی طریق نمایند. هر چه سطح توسعه بیشتر و متوازن‌تر باشد، در یک نگاه کلی و تاریخی معنای واژه‌ها طبیعتاً انسانی‌تر، اجتماعی‌تر و فضیلت بارتر می‌گردد. به همین روی است که جوامع توسعه‌یافته نگاه انتقادی‌تری به گذشته خود دارند. گردهمایی افراد و شکل‌گیری جامعه برای تداوم نیازمند برقراری نظم است. نظم مقوله‌ای سیاسی است چون اساساً قدرت‌محور و معطوف به توزیع منابع جامعه میباشد و به همین روی افراد و یا گروه‌هایی که بالاترین میزان بهره را از استقرار نظم می‌برند به آن جهت می‌دهند. «ادامه دارد» @amniatemeli