﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 چگونگى رفع بلا از ايوب، و ديدار همسرش از او 💠 در قرآن در آيه 42 و 43 سوره صاد مى‏خوانيم خداوند به ايوب عليه‏السلام چنين وحى كرد: ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَ شَرَابٌ وَ وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَ ذِكْرَى لاُِوْلِى الاَْلْبَابِ؛ 💠 پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه خنك براى شستشو و نوشيدن است، و افراد خانواده‏اش را به او بخشيديم، و همانند آنان را بر آنها افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكّرى براى انديشمندان. و در آيه 44 صاد مى‏فرمايد: إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ 💠ما ايوب را صبور و شكيبا يافتيم، او چه بنده خوبى است كه بسيار بازگشت‏كننده به سوى خداست. 💠ايوب عليه‏السلام بدن خود را با آب آن چشمه زلال شستشو نمود، و از آن نوشيد، تمام دردها و رنج‏ها از بدنش برطرف گرديد سپس آن چه او از اموال و زراعت و دام و فرزندان را از دست داده بود، همه به اذن خدا بازگشتند و بهتر و افزونتر از قبل، به سراغ ايوب آمدند. 💠او لباس زيبا پوشيد و برخاست و در مكان بلندى نشست. پس از آن كه او در كنار چشمه زير درخت‏هاى خوشرنگ با چهره جوان و زيبا نشسته بود غرق در نعمت‏ها و الطاف الهى شده بود. 💠مطابق روايات، همسرش رُحمه كه در به در بيابان‏ها بود به ياد شوهر افتاد، گرچه شوهرش ايوب عليه‏السلام او را طرد كرده بود، ولى او به ياد شوهر دردمندش افتاد و تصميم گرفت براى ديدار او باز گردد، به سوى مكان استراحت ايوب عليه‏السلام حركت كرد، وقتى كه نزديك آن جا رسيد، ديد همه چيز فرق كرده و نعمت‏هاى فراوانى جايگزين قحطى و خشكى و بلاها شده است. 💠رُحمه هر چه در آن جا به جستجوى شوهر پرداخت او را نيافت و از فراق شوهر گريه كرد، و ايوب از آن مكان بلند او را مى‏ديد. 💠ايوب عليه‏السلام شخصى را نزد رحمه فرستاد، آن شخص نزد او آمد او را سرگردان يافت پرسيد: در جستجوى چه هستى؟ اى كنيز خدا! 💠رُحمه گريه كرد و گفت: در جستجوى آن مبتلا به بيمارى هستم كه در اين محل افتاده بود، نمى‏دانم چه بر سرش آمده و آيا از دنيا رفته است؟ 💠 آن شخص او را نزد ايوب عليه‏السلام برد، او ايوب عليه‏السلام را نمى‏شناخت، زيرا ايوب عليه‏السلام جوان و زيبا شده بود. در اين هنگام بين ايوب و او گفتگوى زير رخ داد. ايوب: ايوب چه نسبتى با تو داشت؟ 💠 رُحمه در حالى كه گريه مى‏كرد گفت: او شوهر من است آيا او را نديده‏اى؟ ايوب: آيا اگر او را بنگرى او را مى‏شناسى؟ رحمه: آيا كسى هست كه شوهر و سرپرستش را نشناسد؟ 💠در اين هنگام رحمه به چهره ايوب عليه‏السلام نگريست، چهره زيباى ايوب او را مجذوب كرد و گفت: آن هنگام ايوب در سلامت بود، شبيه‏ترين انسان‏ها به تو بود. 💠ايوب: من همان ايوب هستم، كه به من امر كردى تا گوسفندى را به نام ابليس ذبح كنم، من از فرمان خدا اطاعت كردم، و از دستور شيطان سرپيچى نمودم، و به درگاه خدا به نيايش و راز و نياز پرداختم، خداوند به من لطف كرد و نعمت‏هايش را به من باز گردانيد.(408) 💠آن گاه رُحمه خوشحال شد و زندگى خوش را در كنار شوهرش ايوب از سر گرفتند و به خوشى و شادكامى به زندگى شيرين خود ادامه دادند. ✅ادامه داستان در پیام بعدی👇 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈