♥️ 🔸«صدای آهنگ مبتذلی🎶 که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار می‌داد. با و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو😏» زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا راننده را بیدار کند. 🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، می‌شوم.» راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز🚗 گذاشت و ایستاد. 🔸جلال هم دل به دریای خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال💖 کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد»😊 📚پنجاه سال عبادت 🌷 🌷…✘❁◈❁✘…🌷