کـاش روزی بـرسـد، که به هم مژده دهیم...
یوسـف فـاطـمـه آمـد
دیـدیـــ....؟!
مـن سـلامـش کـردم...
پاسـخـم داد امـام،
پاسـخـش طـوری بـود!!
با خودم زمزمه کردم که امام...
میشناسد مگر این بی سر و بی سامان را؟!...
و شـنـیـدم فـرمـود...:
تو همانی که «فـــرج» میخواندی...
اِلٰهی عَظُمَ الـبلا...