از محمد ابن عبدالله دارم این خبر
گردش ایّام را قبل از امام منتظر
مردمانی با نما و چهره های آدمی
کم توجه بر اصول مَحرم و نامَحرمی
زندگی خواهند کرد و همنشینِ همدگر
ظاهری پر مِهر ، امّا باطنی اغفالگر
رهرو ابلیس باشند و همه درّنده خو
خون همدیگر بریزد وحشیان سودجو
منکرات آزاد و معمول است کار ناپسند
هر که باشد بد عمل تر نام او نیک و بلند
جمعشان داخل شوی با تو ریاکاری کنند
مهملاتی آشکارا بر زبان جاری کنند
گر عقوبات عمل را گوشزد خواهی کنی
بد عمل را آگه از آثار گمراهی کنی
جمله گذّابت بخوانند و ز تو دوری کنند
از پسند حرف حق اظهار معذوری کنند
تا که ترکِ جمع کردی پشت سر غیبت کنند
متهم بر زشتی و پستی و بر خفّت کنند
تا که افراد بدی سلطه بر آنان می کنند
در مقام سلطنت ظلم فراوان می کنند
از عذاب سلطه جویان حالشان بد می شود
مشکلات زندگانی زین سبب صد می شود
دستهای حاجت نیکان به سوی آسمان
می برد حاجات مردم را به عرش جاودان
از دعای نیک مردان حاجتی معقول نیست
چون دعای آن جماعت بر خدا مقبول نیست
مردمان آن زمان را چون خدا باشد شکم
پولشان آئینشان و رسمشان ظلم و ستم
ادّعا دارند ایمان را گریزان از عمل
مانَد آثاری ز اسلام و ز قرآنی بدل
خوش بناهائی بنام مسجدان بی ثواب
با حضور زاهدانی بد مرام و دل خراب
دین مردان خدائی را نماند اعتبار
جایگاهی را ندارد بین آنان کردگار
جز بر آنان که به سوراخی و کوخی می روند
جان خود را بر پناه کوه و صحرا می برند
همچو روباهی که از فرزندها دارد گریز
تا بماند بر امان از دیدگان تیز و هیز
راه تأمین معیشت جز ره آلوده نیست
مردم آخر زمان را غیر ظلمت چاره چیست
کاش خرّازی بمیرد در زمانی پیشتر
یا که باشد بین مردم چون سفیهی کور و کر