روایت تازه‌ای از حادثه منا ☑ مرتضی طاهری، مداح و مدیر کاروان: ▪️سال ۱۳۹۴ مداح بعثه بودم. روز ما هشت نفر بودیم که رسیدیم به همان خیابان معروف ۲۰۴. همه حجاج را به سمت این خیابان که اتفاقا خیابان اصلی نبود سوق می‌دادند. جمعیت متراکم شده بود. به نظرم تعمدی بر این کار بود. اجازه نمی‌دادند از سوق العرب که خیابان پهن‌تری بود عبور کنند و همه را به این خیابان فرعی می‌فرستادند. ▪️وقتی حمید شاکرنژاد با مسعود سیاح‌گرجی به خیمه برگشتند دیدم لخت هستند و فقط یک لنگ بسته‌اند. گفتم این چه وضعی است! تازه متوجه ‌شدیم که چه اتفاقی افتاده‌ است. آن‌ها با گریه گفتند واویلا واویلا، بچه‌ها از دست رفتند! این لنگ‌ها را ما از روی زمین برداشتیم. روی دست حمید شاکرنژاد جای دندان بود و خون می‌آمد. گفت: یکی از این خارجی‌ها که مادرش را نگه داشته بود تا له نشود؛ داشت می‌افتاد دست مرا گاز گرفت تا خودش را نگه دارد. ⭕️ @andishejo