🍂 داشت کوچه شان را آب و جارو می کرد. دوتا پسر هایش شهید شده بودند. وقتی پرسیدم چه کار می کنی؟ گفت: ▪︎ "آب و جارو می کنم که بسیجی ها که اومدن ببینند هنوز هستیم. ببینند پشتشون رو خالی نکردیم." ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─