۱۳۲۰ شمسی: حذف رضاخان از پادشاهی
لحظهای که احساس کردند یک ذرّه حالت گوش به فرمانیاش (رضاخان) متزلزل شده و گرایشی، آن هم نه به سمت استقلال حقیقی، بلکه به سمت آلمان هیتلری پیدا کرده است - طبیعتاً وقتی رضاخان به هیتلر نگاه کند، به هیجان میآید و لذّت میبرد - او را کنار زدند و پسرش را بر سرِ کار آوردند.(۱۶)
بعد از رفتن رضاخان، به تقیزاده که آن وقت وزیر دارائی بود، گفتند چرا آن روز این قرارداد (۱۹۳۳) را امضاء کردی؟ گفت من آلت فعل بودم؛ یعنی خود رضاخان مسئول بود. این آدمی که در مقابل مردمِ خودش اینجور وحشیانه، وقیحانه، بیملاحظه و ستیزهگرانه رفتار و برخورد میکرد، در مقابل انگلیسیها خوار و ذلیل بود.(۱۷)
این، کاری بود که انگلیسیها از زمان قاجاریه تا پایان حکومت رضاخان در ارتباط با نفتِ ایران کردند.(۱۸) انگلیسىها نفت ایران را مِلک شخصى خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفادهى غاصبانه مىکردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت مىبردند و دربار سلطنت هم براى اینکه چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسىها همکارى مىکرد. اما این بساط را نهضت ملى شدن صنعت نفت به هم زد، که عامل و سرچشمهى اصلى جوشش در این نهضت، همین مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانى.(۱۹)
 لزوم آشنایی با تاریخ
من به جوانان عرض مىکنم، با تاریخ گذشتهى نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکى از راههاى فریب و اغواگرى، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار بهوفور صورت مىگیرد.(۲۰) من از اینکه میبینم جوانان ما از این قضایا بیاطّلاعند، رنج میبرم. همیشه اطّلاع از آنچه که دشمن در گذشته عمل کرده است، موجب میشود که انسان ترفندهای دشمن را در زمان خودش هم بداند. البته روشها عوض میشود. شما میبینید که در مبارزات ورزشی هم مربّیان مینشینند و عملکرد فلان تیم رقیب را با دقّت نگاه میکنند تا روشهای او را بشناسند.(۲۱)
 سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ شمسی: نقش نهضت ملی شدن صنعت نفت در غرب آسیا
از سال ۲۹ تا ۳۲ یعنی از سال ملی شدن صنعت نفت تا سقوط دکتر مصدق، این سه سالی که بر کشور ما سه سال و خردهای که گذشت میدانید یکی از آن دورههای فوقالعاده حساس کشور ماست. از لحاظ ارتباط با سیاستهای خارجی، این دوران دورانی است که سلطهی قدیمی انگلیسی یک ضربت محکم بهش میخورد و خاطرات حکومت ملی، حکومت مردم و حضور مردم که سالیان درازی بود به کلی از ذهنها شسته و زدوده شده بود باز در ذهنها زنده میشود.(۲۲) ضربهی به حکومت انگلیس، باز یافتن احساسات مردمی بوسیلهی خود مردم، و یک نگاه تند به سلطه گران و به خارجیانی که در کار ایران دخالت میکنند، بعد تهدید کردن مقام سلطنتی که مردم از آن آنقدر نفرت داشتند اینها یک حوادث عجیبی است دیگر، یعنی جزو مقاطع کم نظیر تاریخ ماست.(۲۳) نهضت ملى و ملى شدن صنعت نفت و حوادث سال بیستونه و سى و سىویک و بسیج مردم آن قضایائى است، که در آن تاریخ براى خاورمیانه یک حرکت عظیم بود، یک رستاخیز بود.(۲۴) نهضت ملى یکی از فصول مهم تاریخ ماست. هم به خاطر اینکه در یک فصل حساسى از فصول تاریخ معاصر دنیا واقع شد. آن زمانى که ما در اینجا سرگرم مبارزهى با انگلیسها بودیم،(۲۵) سالهاى دردسر و درگیرى استعمار در مقابل ملتهاى مصر و عراق و سوریه و غیره بود.(۲۶)
آن روز وقتى که این حادثه در ایران اتفاق افتاد و انگلیسیها آن تودهنى سخت را از ملت ایران خوردند در دنیاى عرب آن چنان انعکاس سیلى ایران بر بناگوش انگلیسیها عجیب بود که توانست ملتهاى عرب را یکى پس از دیگرى بیدار کند و در سه چهار سال بعد از آن حادثه در دنیاى عرب سالهاى حادثهخیز بود.(۲۷) در هند هم انگلستان تازه شکست خورده بود؛ در مصر هم با روى کار آمدن افسران آزاد و سقوط رژیم سلطنتى فاروق انگیسها داشتند مىلرزیدند. در یک چنین شرائطى بود که یک ضربهى محکم انگلیسها در ایران خوردند از ناحیهى مردم، از ناحیهى احساسات دینى مردم، از ناحیهى رهبرى دینى و اسلامى مردم، از ناحیهى شخص آیتاللهکاشانى و البته مطلب نهضت ملى به اینجا هم خاتمه پیدا نکرد، به دنبال خودش نهضت ملى نهضتهاى دیگرى را هم آورد که یکى از مهمترینش، - مهمترینهایش یا مهمترینش - نهضت ضد سلطنتى بود که سه - چهار سال بعد در عراق انجام گرفت.(۲۸) حادثه، حادثهى بسیار مهمى بود.(۲۹) همان وقت همه میگفتند که قیام مصر به وسیلهی ناصر و قیام عراقیها به وسیلهی آن سران کودتای عراقی، ناشی از حرکت ایران بود.(۳۰)