بعد از شام و چای من به بچه‌ها گفتم سید خسته است زود بخوابیم که آقا سید بره استراحت کنه خدا حافظی کردیم و بهش گفتیم ما صبح س ۳ـ۴ میریم دیگه شمارو بیدار نمی‌کنیم صبح هم برا نماز از منزلشون راه افتادیم