به میدون بزرگی رسید از چند طرف جاده جدا میشد خانم عرب که انگار از راننده هم بهتر شهر بلد بود ( شهر ناصریه ی شهر بزرگی بود ). گفت توقف من بلافاصله از آدرسی که خانم نوشته بود با موبایلم عکس گرفتم که اگه تو حین دوچرخه سواری گم کردم آدرس تو موبایلم داشته باشم . ماشین وایساده راننده پیاده شد منم پیاده شدم و اون جوان خوش تیپه عراقی هم پیاده شد.( انگار یجایی مثل مدخل شهر کاشون بود😁) باهم دوچرخه گذاشتیم زمین و من ۲۵۰۰۰ دینار معادل( ۶۰۰هزار تومان به راننده دادم) راننده قبول نمی‌کرد گفت حساب شده اون چونو نشون داد گفت ایشون حساب کرده