🌹🌹🌹🌹🌹25 ویژگی شهید حاج قاسم سلیمانی به بهانه اربعین شهادت سردار دلها :
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
۱_ نبوغ نظامی، سردار سلیمانی از نبوغ نظامی خاصی برخوردار بود. او مسلط به دانش رزم بود. و برای کسب این دانش و مهارت دقیق و حساس، به گونهای کاربردی و نه صرفاً نظری، بایستی در میدان نبرد، حضوری مستمر داشت و آرام آرام با زوایای مختلف و پیچیدگیهای فراوان آن آشنا شد. او دستکم، سه میدان عمده رزم را آزموده بود: میدان دفاع مقدس، میدان مبارزه با اشرار مسلح و سرانجام میدان مبارزه در عرصه فرامرزی و منطقهای در عراق و سوریه (در مقابل جریان سفّاک داعش با همه پشتیبانیهایی که از سوی قدرتهای استکباری و اذنابشان از آن صورت میگرفت) و نیز در هر نقطه دیگری از منطقه که حضور او ضرورت مییافت.
۲_ روحیه سلحشوری و جنگندگی، او در جنگها علاوه بر هدایت مقاطع مختلف عملیاتی از طریق استقرار در قرارگاهها، در نهایت شجاعت و بیباکی در خطوط مقدم حضور مییافت. او عاری از هرگونه ترسی در مواجهه با دشمن در معرکهها و میادین نبرد بود او این جملات امیرمؤمنان حضرت علی(ع)را با همه وجود دنبال مینمود که فرمود: تزول الجبال ولاتزل،عضعلیناجذک،اعرالله جمجمتک،ارم ببصرکاقصی القوم و غضبصرک واعلم ان النصرمن عندالله سبحانه»، اگر کوه ها متزلزل شود تو تکان مخور، دندانهایت را به هم بفشار و جمجمه خویش را به خدا عاریت ده، قدم هایت را بر زمین میخکوب کن، و نگاهت به آخر لشگر دشمن باشد، چشمت را فرو گیر(و مرعوب نفرات و تجهیزات دشمن مشو) و بدان که نصرت و پیروزی از سوی خداوند سبحان است» همانا که سردار سلیمانی اینچنین بود. او در میانه میدان نبرد حضور می یافت و شجاعانه می جنگید. اینچنین حضوری نتیجهای بس مؤثر داشت و باعث می گردید که انگیزه و توان و تحرک نیروی رزم مضاعف گردد. فرماندهی و رشادت بی نظیر او موجب گردید که پس از دریافت چند نشان فتح، برای اولین بار نشان ذوالفقار را که بالاترین نشان نظامی کشور است از سوی فرماندهی معظم کل قوا دریافت نماید.
۳_ روحیه شهادت طلبی، قاسم عزیز ما شیفته شهادت بود او در داغ فراق یاران همرزمش می سوخت و در نجواهای شبانهاش پیوسته از حضرت حق طلب شهادت مینمود. او از مغز استخوان و بندندان و با ذره ذره وجودش خواهان شهادت بود، او با شهدا سخن میگفت و از آنان ملتمسانه میخواست که او را به سوی خویش برکشند و به بزم معنوی خود فراخوانند. بزرگترین آرزوی او که هیچگاه در آن سستی و کاستی پدید نیامد، همانا شهادت بود و سرانجام به این آرزو که به دست شقیترین انسان روزگار به شهادت برسد، رسید.
۴_ اخلاص. او به شدت از ریا و خودنمایی پرهیز میکرد. بود و نمود او یکی بود، آنگونه مینمود که بود. ظاهر بیآلایش و مؤمنانه او خبر از باطن صاف و پالودهاش میداد، مصداق آیه شریفه «سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ» بود در طریق اخلاص ثابتقدم بود. هیچ گاه به دنبال مطرح نمودن خود نبود و آنچنان به غنای درون رسیده بود که مستغنی از ذرهای جلوهگری بیرونی شده بود. زلال چون آب بود و شفاف چون آئینه.
۵_ ارادت و تمسک به اهلبیت (ع). او از عمق جان شیفته اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود. اعتقاد و ارادت و عشق به خاندان رسالت در اعماق وجودش رسوخ نموده بود. پیوسته متوسل به آن اختران تابناک آسمان امامت و ولایت بود. هرگاه به زیارت مضجع شریف یکی از معصومین (ع) تشرف مییاف.ت سکر و نشئه حلاوت حضور در جوار مرقد مطهرشان، روح آسمانی او را جلا میبخشید و به پرواز در میآورد و بهجت و سروری تام و تمام جان شیفته او را فرا میگرفت. مجلس عزای حسینی (ع) را برپا میکرد و خدمت در روضه سیدالشهدا (ع)را برای خود افتخاری بس بزرگ میدانست.
۶_ ولایتمداری. او به غایت ولایتمدار بود و به رهبر و مقتدای خویش عشق میورزید. نگاه او به عنوان یک افسر رشید لشکر اسلام به ولیامر مسلمین و فرماندهی معظم کل قوا تنها از حیث رعایت سلسله مراتب نظامی نبود بلکه نگاهی بس فراتر داشت و از جنبه اعتقادی بدی نامر مینگریست سخن او، نوشته او، نگاه او، تصمیمات، فعالیتها و اعمال او همه و همه تعقیب کننده خط ولایت بود. بیجهت نیست که عبارت مالک اشتر ولایت در وصف او به کار برده میشود.
۷_ تعبد و معنویت. او علاوه بر انجام واجبات عبادی به مستحبات نیز توجه ویژهای داشت. از هر فرصتی برای تلاوت آیات قرآن و دعا و مناجات بهره میجست. مقید به تهجد و نماز شب بود. گریهها و راز و نیازهای او در دل شب به روشنی تصویری از یک عارف واصل به دست میدهد عرفان و حماسه هرچند دو رفتار متفاوت میباشند اما وقتی عرفان، وصول به حقیقت از طریق شریعت و حماسه از جنس جهاد فی سبیل الله باشد جانمایه آنها یکی می شود. به یاد بیاوریم دوران دفاع مقدس را که رزمندگان عزیز ما در اوج داشتن روحیه جن