*تحلیلی بسیار منطقی و دقیق از اوضاع جهان؛ جنگ روسیه و اوکراین و ترکیب نهایی مذاکرات قدر قدرتهای جهانی : ۵+۱، ۴+۱ یا ۳+۳*
محمدکاظم انبارلویی:
مقام معظم رهبری در پیامی به نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا فرمودند: «رویدادهای سیاسی و نظامی در این روزها تشکیل دهنده بخشی از همان پیچ تاریخی جهان است که گمان آن رفته بود.»
۶ سال پیش طی یادداشتی تحت عنوان «روسیه جدید» نوشتم. تحولات سریعی در جهان در حال پدیداری است که اگر آن را ادراک نکنیم فرزند زمان خود نخواهیم بود. نگاه به روسیه در قالب دوران تزاری و نیز قاب انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ با عمر ۷۰ ساله اتحاد جماهیر شوروی بدون بررسی اوضاع چندوچون فروپاشی بهویژه شوکنامه امام (ره) به گورباچف و تأثیر این نامه در جامعه روشنگری و نخبگانی روسیه، ما را در گذشته نگاه میدارد و نمیگذارد به اکنون سیاست خارجی و نیز به فردای جهان فکر کنیم.
روسیه جدید را باید در قاب نظریهپردازی الکساندر دوگین فیلسوف و جامعه شناس روسی و استاد فلسفه وعلوم سیاسی دانشگاه مسکو شناسایی کرد.
دوگین در نظریه «اروپا – آسیای نو» میگوید: روسیه به لحاظ فرهنگی به شرق تعلق دارد و باید در برابر غرب بایستد. این ایستادگی را از یک نقطه باید آغاز کند. اکنون یک جنبش اجتماعی و سیاسی براساس تئوری «اوراسیاییگرایی» که از سوی روشنفکران روسی حمایت می شود وجود دارد. روسها پس از فروپاشی شوروی میخواستند در جامعه جهانی به رهبری آمریکا ادغام شوند اما این ادغام صورت نگرفت و صورت هم نخواهد گرفت. لذا روسها در هزاره سوم با «پوتین» پا به عرصه رقابتهای سیاسی جهان گذاشتند. آمریکاییها با دروغ ، فریب و نیرنگ در ۵ مرحله ناتو را تا مرزهای روسیه با زیر پا گذاشتن توافقات امنیتی پیش بردند.
محاسبات آمریکا نشان میداد مقاومتی در کار نخواهد بود.روسها قدم به قدم عقب خواهند نشست و تا تجزیه روسیه به ۵ کشور به قول استراتژیستهای نظامی آمریکا ، جهان در آن ایام تجزیه برای همیشه برای غرب امن خواهد بود ، پیش خواهند رفت. روسیه یک کشور پرت در آن سوی کره زمین در سیبری دیگر خطری برای آمریکا نخواهد بود. صبر و سکوت مسکو، آمریکاییها را به طمع انداخت تا با حرص بلعیدن جهان بدون شریک روسی را تجربه کنند، اما این اتفاق نیفتاد.
روسیه به اوکراین حمله کرد یا بهتر بگوییم پرچم دفاع از امنیت ملی خود را در کییف به اهتزاز درآورد و تا آستانه جنگ و تهدید هستهای با اروپا و آمریکا پیش رفت.
اینکه گفته شود اوکراین باتلاقی است که آمریکاییها روسیه را فریب دادند تا با فرورفتن از آن واشنگتن فاتحه یکی از دو رقیب جهانی خود (روسیه وچین) را زودتر از موعد مقرر بخواند، یک توهم است. این تحلیل براساس توهم ؛ «هر چه آن خسرو کند شیرین بود» است. واقعیت آن است روسیه با دفاع از امنیت ملی خود فصل جدیدی از تحولات جهانی را رقم زد و زنگ پایان دوران جنگ سرد را به صدا درآورد. اکنون ما در غرب شاهد یک منازعه جدی هستیم ، منازعهای که اگر آمریکاییها حماقت کنند ابعاد این جنگ از کاربرد سلاحهای متعارف خارج می شود و یک جنگ تمام عیار هستهای با گرمای آتش جنگ هستهای و با طعم گس نشت و اشاعه مواد رادیواکتیو را شاهد خواهیم بود.
این جنگ پایان توهم هژمونی آمریکا بر جهان و آغاز فصل جدیدی در روابط و مناسبات و قطببندیهای بین الملل است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم قواعد نظم بینالملل و مؤلفههای توزیع قدرت در جهان تغییر کرده است.
پوتین میگوید : «جنگ اوکراین پاسخ به یک تهدید علیه امنیت روسیه است.ادامه گسترش ناتو را به شرق نمیپذیریم ، ۵ مرحله ناتو را تا مرزهای ما گسترش دادید. ما هر کاری توانستیم برای عادیسازی روابط با غرب انجام دادیم. اما جز دروغ ، فریب و نیرنگ چیزی ندیدیم. سال ۱۹۹۰ گفتید حتی یک اینچ به شهرهای روسیه نزدیک نمیشویم اما شدید.ما در اوکراین داریم به یک تهدید پاسخ میدهیم. ما مشغول صیانت از امنیت خود هستیم. ما نمیگذاریم روسیه یک کشور کوچک در سیبری باشد.»
بعید میدانم رهبران دنیا منطق پوتین را برای دفاع از امنیت مردم روسیه نپذیرند. البته کسانی که حقوق بگیر «ناتو» هستند در تجهیز و توجیه ماجراجویی نظامی آمریکا هر حرف را به زبان میآورند. اما در میدان و منطق دیپلماسی و چندوچون روابط بینالملل بهویژه در حوزه امنیت کسی نمیتواند روسها را بیهیچ دلیلی محکوم کند.
به عنوان مثال وقتی ناتو از عمرانخان رئیس جمهور پاکستان میخواهد روسیه را در حمله به اوکراین محکوم کند با آن پاسخ تند و در عین حال منطقی روبهرو میشود.
پوتین با اقدام نظامی جسورانه در برابر آمریکا و غرب ایستاده است و معادلات قدرت را در اروپا و غرب به طور خاص و در جهان به طور اعم به هم زده است.
باید دید در ذهن او و رهبران مسکو چه میگذرد و محاسبات نظامی، سیاسی و اقتصادی او چه بوده است؟ این محاسبات را با تحلیل محتوای نطق او می شود فهمید ا