نتیجه پیشگویی : حاج آقا می گفت خیلی دوست داشتیم یک دختر داشته باشیم اما همچنانکه آقا فرموده بودند خداوند تمام فرزندان ما را از پسران قرار داده است . ( البته ما هم در همین حسرت ماندیم ! خصوصاً دلمان میخواست که حداقل یک دختر داشته باشیم آنهم به طمع برکات مادی و معنوی ای که وجود فرزند دختر برای یک خانه به همراه می آورد ) .
* ارتباط ایت الله مولوی رحمه الله با حضرت امام خمینی رحمه الله
شب های جمعه منزل اقا روضه بود . بعد از روضه و وقتی که همه شرکت کنندگان در روضه رفته بودند، ساعت حوالی هشت شب بود که یکدفعه دیدیم حضرت امام رحمه الله یا الله گویان وارد منزل شدند! تعجب کردیم . نه تشریفاتی ، نه محافظی .... تنهای تنها !
بعد از اینکه امام با ایت الله مولوی چند دقیقه ای صحبت کردند، به حرم مطهر مشرف شدند .
شب جمعه هفته بعد، یکی از مومنین خدمت آیت الله مولوی عرض کرد چرا حضرت امام خمینی به مشهد و به زیارت امام رضا علیه السلام نمی آید . اقا فرمود : شما مطمئنید نمی آید؟! گفت : اگر می آمد که اعلان
می کردند و همه می فهمیدند . یک نفر دیگر که از خدام حرم بود. گفت اقا ، هفته قبل من یک چیزی دیدم که الان یادم آمد . فرمود : بفرمائید . گفت هفته قبل ، شب جمعه،ساعت حوالی هشت و نیم بود که من کفشداری حرم کشیک بودم . یک اقایی آمد که یک کت بلندی داشت و خیلی خیلی شبیه حضرت امام بود . خواستم ابراز ارادت کنم و دستشان را ببوسم اما وقتی دیدم نه محافظی دارد و نه .... پشیمان شدم! . از آن وقت در ذهنم این سوال مانده که او چه کسی بود و چرا آنقدر به حضرت امام شباهت داشت .
آقا لبخندی زدند و فرمودند : بله ایشان هفته پیش میهمان ما بودند و در همان ساعتی که می فرمائید مشرّف شدند حرم .