مرحوم فِهری زنجانی ‌می‌فرمودند: در ، را دیدار کردم، پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، با هم در مدرسۀ سید بودیم، دوست بودیم، اگر چه هم درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید. ما که سید بودیم. چه ‌می‌شد دست ما را هم ‌می‌گرفتید؟! اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از (علیه‌السلام) برای من نگویید، از این جا نمی‌روم!» آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند: یک بار که به مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند. یکی این بود: «مگر ‌می‌شود، مگر ‌می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما آورد و ما او را پناه ندهیم؟!» هیئت انصارالمهدی (عج) رهروان شهدا @ansarolmahdi1431