🌏
#آن_سوی_مرگ قسمت اول
🔻جنازه من را سرازیر گور نمودند و من در
#گور ایستاده تماشا میکردم و در آن حال مرا ترس و وحشت فرا گرفته بود بویژه هنگامی که دیدم در گور
#جانور هایی پیدا شدند و به جنازه من حمله ور گردیدند! و آن مردی که در گور جنازه را خوابانید متعرض آن جانورها نشد، گویا آنها را نمیدید و از گور بیرون شد.
🔻من از جهت علاقه مندی به آن
#جنازه برای بیرون نمودن آن جانوارن داخل گور شدم ولی آنها زیاد بودند و بر من غلبه داشتند. چنان
#ترس گرفته بود که تمام اعضای بدنم می لرزید و از مردم دادرسی خواستم کسی به دادم نرسید و مشغول کار خود بودند گویا میان گور را نمی دیدند.
ناگهان اشخاص دیگری در گور پیدا شدند که آنها کمک نموده آن جانوران
#آرام گرفتند، خواستم از آنها بپرسم که آنها کیانند؟! گفتند: أن الحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ (قطعا خوبیها بدیها را از بین میبرند) و ناپدید شدند.
🔻پس از فراغت از این اتفاق ملتفت شدم که مردم سر گور را پوشانیدهاند و من را درمیان گور تنگ و تاریک
#ترک کردهاند...
♨️
ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب
❌
کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز میباشد.
➥
@ansuiemarg_ir