هدایت شده از ‌
✳️منتظران ظهور عشق و افطار مادرش زولبیا دوست داشت و پدرش بامیه …🍃🌼 نیم کیلو بامیه خرید و نیم کیلو زولبیا و رفت خانه، کلید انداخت، در را باز کرد و رفت سمت آشپزخانه و وسایل سفره افطار را آماده کرد، همه چیز را سر جایش گذاشت …🍃🌼 زولبیا، بامیه، پنیر، نان، سبزی و گردو … نشست سر سفره، دو قاب عکس را آورد ! یکی کنار زولبیا و دیگری کنار بامیه…🍃🌼 قدرباهم بودنهارابیشتربدانیم... خیلی زود،دیرمیشود🍃🌼 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2 فوروارد یادت نشه