هدایت شده از 
✳️منتظران ظهور (قسمت اول): 💥حاج آقای مینو نقل کرده اند که: دریکی از سفرها که تنها به کربلا مشرف شده بودم تصمیم گرفتم بالای سر مطهر امام‌حسین (علیه‌السلام) که دعا مستجاب است، دعا کنم تا خدمت امام‌زمان (ارواحنافداه) برسم و به همین جهت خواستم یک زیارت کامل و با توجهی انجام دهم. اول رفتم در باغات کربلا کنار نهر علقمه لباسهایم را شستم و بدنم را نیز شستشو دادم و غسل کردم و لباسهایم را پوشیدم و به طرف حرم سیدالشهدا (علیه‌السلام) حرکت کردم، مقید بودم که قدم‌هایم را کوتاه بردارم تا ثواب فضیلت بیشتری را درک کنم. در طول راه بسیار خوشحال بودم که می‌خواهم دعا کنم که خدمت امام‌زمان(ارواحنافداه) برسم ولی ناگهان به خود گفتم: تو را چه به امام‌زمان(علیه‌السلام) ؟ به محض این فکر مدتی ایستادم و مأیوس شدم ولی بعدا با خود گفتم: لطف امام‌زمان (ارواحنافداه) بسیار زیاد است. تا اینکه به صحن مطهر سیدالشهدا (علیه‌السلام) رسیدم ،وارد ایوان طلا شدم، با خود گفتم: خدا کند کسی مزاحم کار من نشود، چون بعضی از عربها می آیند و تقاضا میکنند که زیارت بلندتر خوانده شود تا آنها هم استفاده کنند. تصمیم داشتم بعد از اذن دخول، زیارت جامعه کبیره را بخوانم که زیارت کاملی است ولی به محض اینکه به درب حرم رسیدم و خواستم اذن دخول را بخوانم، عربی آمد و طرف راست من ایستاد و گفت: "حاجی اسئلکم الدعا" اینطور فهمیدم که منظورش این است که زیارت را بلندتر بخوانید تا من هم استفاده کنم. ادامه دارد.... 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2 فوروارد یادت نشه