‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
🔴 تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت آقا امام زمان عج... (قسمت دوم) 🔵اصغرآقا تصمیم خود را گرفت
🔵تشرف آیت الله شیخ اسماعیل نمازی خدمت امام زمان عج(قسمت سوم) ✳️همه مشغول کندن قبر شدند و هر یک برای خود قبری کند، 💠سپس به حاجیان گفتم: جلوی قبر خود بنشینند تا به چهارده معصوم(علیه السلام) توسّلی بجوییم و خودم شروع به خواندن دعای توسّل کردم. 🌕ابتدا به رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، بعد به حضرت زهرا(سلام الله علیها و سپس به سایر امامان(علیه السلام) 🔵وقتی به امام عصر(علیه السلام) رسیدم، روضه‌ای خواندم و گریه زیادی کردیم. در این حال الهام شد بهم که همه با هم «آقا» را با این ذکر بخوانیم: 🌹« یا فارس الحجاز أدرکنا، یا اباصالح المهدی ادرکنا، یا صاحب‌الزمان ادرکنا» 🔷همه با حال ناامیدی و گریه و زاری این ذکر شریف را تکرار می‌کردیم و آقا را صدا می‌زدیم. ✨به حاجیان گفتم: « با خدا قرار بگذارید که اگر نجات یافتیم همه اموالی که به همراه داریم در راه خدا انفاق کنیم، با خدا عهد ببندیم که اگر نیازمندی به ما مراجعه کرد در حقّ او کوتاهی نکنیم و بقیة عمرمان را در برآوردن نیازهای مردم کوشا و ساعی باشیم». 🔰بعد از توسّل و توجّه، هر کسی مشغول راز و نیاز با خدای خود شده، من هم از جمع، جدا شدم و پشتِ تپة کوچکی رفتم و با خدای خود سخنانی گفتم که بماند. 🌟به امام زمان عرضه داشتم: «آقا جان اگر الان به فریاد ما نرسی، پس کی و کجا به فریادمان خواهی رسید». 🍃گریه و توسل عجیبی داشتم که قابل توصیف نیست. در مدّت عمرم چنین حالت شیرینی چه قبل و چه بعد از آن حادثه، دیگر در من پیدا نشد 🌺در حال توسّل و تضرّع بودم که یک مرد عرب، به همراه هفت شتر که بارهایی بر آنان بود، در برابرم ظاهر شد.... ✍ادامه دارد... 🌷🔆🌷🔆🌷🔆🌷🔆🌷 @emamgharib