این قسمت: نتایج منع از تدوین حدیث ☪ منع از کتابت و روایات حدیث ده‌ها سال تداوم یافت. چنانکه در اوایل روزگار مروانیان نوشتن حدیث ننگ و عار به حساب می‌آمد. نسل‌ها یکی پس از دیگری می‌آمدند اما هیچ یک تعالیم و سیره پیامبرشان را نمی‌دانستند. عمر بن خطاب دست به کشورگشایی زد و اسلام گسترش یافت. نو مسلمان‌ها دینشان را از سربازانی می‌گرفتند که تحت امر حکومت بودند. حاکمانی که خود نسبت به شریعت و حقایق دین جاهل بودند. حال چه انتظاری می‌توان از نو مسلمان‌ها داشت. تا اینکه عمربن عبدالعزیز درسال۹۹ه.ق طی یک اقدام نمایشی دستور به تدوین حدیث داد.در اینجا به روایاتی اشاره میکنیم که بیانگر عمق فاجعه است: ۱-امام علی(ع): از اسلام جز نام و از دین جز نشانی باقی نماند. ۲-شافعی از طریق وهب بن کیسان روایت کرده که دیدم پسر زبیر نماز جمعه را پیش از خطبه ها اقامه می کرد.سپس گفت: «همه سنت های رسول خدا حتی نماز تغییر کرده است.» ۳-هنگامی که عمران بن حصین پشت سر امام علی(ع)نماز خواند، به مطرف بن عبدالله گفت: نمازِ محمد را خواند و مرا به یاد نماز او انداخت. ۴-پسر عمر نمی دانست که همسرش را چگونه طلاق دهد. از این رو او را در همان طهری سه طلاقه کرد که با او همبستر شده بود. مردم به همین سبب او را احمق دانستند. منبع:(الصحیح من سیرة النبی،ج۱ص۱۰۳-۱۰۷)