•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🔷 زن کە وارد مغازه شد چهره ی محمود در هم رفت. سرش را انداخت زیر، لبش داشت زیر دندانش هایش پاره می شد. ❓هرچه زن می پرسید پسته کیلویی چند؟ جواب نمی داد. 🍀آخرش هم گفت: ما جنس نمی فروشیم. 🔻زن با عصبانیت گفت مگه دست خودته؟ پس چرا در مغازه ات را نمی بندی؟ 🔸همان طور کە سرش زیر بود گفت: هر وقت حجابت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم. 🌷