آغاز شد روزهایی که برایشان صبح و شام گریه می‌کنید! روزهای عیان شدن ناموس خدا میان کوچه و بازار ، اما... دلواپس لحظه‌هایی هستم که قلب مهربان و صبورت از حزن و ماتم آکنده است، برای روزی که با این کاروان به شام میرسی برای هلهله و سنگ هایِ پشتِ بام... دلواپسم برایتان آقا جان برای روزی که با زینب و اطفال بزمِ شراب میروی، برای روزی که خرابه کنارِ رقیه... دلواپسم برای این همه مصیبت در پیش چشمان نازنینت، و دعا می کنم خداوند حافظتان باشد و الساعه فرج شما را برساند...