مادری داشتیم...
مادری داشتیم که:
عفیفه بود، محجبه بود؛ محدثه بود؛ کریمه بود؛...در اوج ایمان...
می گفت:
هر کس تشنه است، هر کس گرسنه است، هر کس فقیر است،...
سه روز روزه می گیریم و او را سیراب و سیر می کنیم...
اگر خانومی لباس نداشته باشه، حتی لباس عروسی خودم را بهش هدیه می کنم.
مادری بود مهربان
همسری بود وفادار
عایدات فدکش را به فقرا صدقه می داد...
اما
اما کفتارهای مقام پرست کاری کردند که روز و شب به گریه افتاد...
شب روضه نیست ولی...
بغضی غریب گلویم را فشار داد...
از در و دیوار بپرسید که این مادر از دست این درندگان چه کشید...؟!