مجید صوفی نیستانی فروردین 1399
شعر روستای چشمه پهن
از
#علی_آباد چون کردی گذر
یک دوراهی، آیدت اندر نظر
از خط اصلی یکی فرعی به راست
می رسد بریک دهی کانجا به پاست
تا به یادم هست نامش از کهن
بوده در این منطقه ،
#چشمه_پهن
دامن کوهی بلند و استوار
که بود معروف به کوه
#شهسوار
چشمه هایی بوده جاری بیش و کم
از دل این کوه پس با پیچ و خم
چشمه ای هم بوده کز اوج رفیع
بوده جاری عرض آنهم بس وسیع
پس شدند ساکن کنارش مردمان
زین سبب
#چشمه_پهن شد نام آن
روستایی خرّم و زیبا بُوَد
مردمش کوشا و هم دانا بُوَد
َشغل هایی چند دارند خلق آن
تا بدست آرند همه یک لقمه نان
یا کشاورزند که شغل اصلی است
یا امور دیگری که فصلی است
عده ای هم شغلشان بنّایی است
جمع دیگر شغلشان ،نانوایی است
عده ای هم دامداری می کنند
جمع دیگر مرغداری می کنند
غیر اینها هم بُوَد چندین عمل
زان میان زنبورداری و عسل
گویش ترکی بود رایج در آن
گویشی آسان و شیرین و روان
مردمانش مهربان و پاک دل
ساعی اندر کار،کوشا و زبل
جمله صاف و صادق اندر زندگی
خالص اندر دین و امر بندگی
در دفاع از میهن و خاک وطن
در طبق بنهاده اند هم جان و تن
میهن از این مردمان پس زنده است
تا ابد
#چشمه_پهن پاینده است
🆔
@araki_ha