حضرت رفیق تسلیت
خدایا با نام تو آغاز میکنم.
اندوهبارترین سلام و به آغوشکشیدن تو در پیشآغازِ تشییع و انتظار رسیدن آمبولانس حامل پیکر سید جوادت، در زندگی من رخ داد؛ یعنی دردی که حتی درِ دلت را دَقالباب نکرده، آمده لانه کرده و جدار روحت را جریحهدار ساخته و گمان نکنم التیام یابد. نه ذهن من، حتی فکر جن هم نمیرسیده چنین حادثهای هولناک را در کانون بیت آرام تو، حتی تخیّل کند. من دقیق میدانم قانون آفریدگار متعال را در پدیدهی وفات و گذر از دنیا، از ژرفای عقیده باور دارید، زینرو نیاز نمیبینم دست به ارشاد بزنم، همین سخن عجیب امام صادق علیه السلام را عمیق میبینم که در عظمت رفتار تسلیتگویی چنین فرموده که مرحوم شیخِ صدوق نقل نموده:
كفاک مِنَ التَّعزيةِ بان يَراکَ صاحِبُ المُصيبة.
براى تسليتگفتن، هميناندازه كافىست كه صاحبِ مصيبت، تو را ببيند.
آری؛ من از ساعت شروع تشییع تا آخرین حالات دروندردیِ تو درین هفت و اندی روز کنارت بودم و درک میکردم که چه میکشیدی. اما در مرکز مصیبت و اندوه، بالاترین سطح رفتار دینی تو، از یاد نبردن خدای آفریننده و حیاتبخش در تمام ساعات بود، که اولاً: دست از ستایش حضرت احد نمیکشیدی و ثانیاً: پرستش آن یگانه و یکتای متعال را در صدر وقتهایت جای میدادی. به همراه تو، درد دردناکت را فراموش نمیکنم و با روح خراشیدهات در چشیدن تلخی آن، همسَبو هستم.
اندیشمند متدین من، یار غار دیروز و امروز و فردای من سید علی اصغر، جوادت با جودش به آخرت پر زد، اما یَم تو انبانی از آب و آبروست و من هچنان از آن یَم، نَم میگیرم که کامم از عطش، جرعهای برگیرد و از حرمتی که در پیشگاه مردم داری و از قدری که نزد خدای باریتعالی برخورداری، تعالیم میگیرم. بر قلبت، بر قلوب تک تک بیتت، بر ساحت محزون بستگانت و بر سینهی دردآمدی یکایک رفیقانت تسلیت میگویم.
رفیقت: ابراهیم