⭕️ سبک شب سوم
#شب_سوم حضرت رقیه
توی خرابهمو، شاه دوعالمه ، مهمونم
گفته بهم بابا، هرجا باشی باهات، میمونم
دستامو بستن و، زخمام نمی ذاره آرومم
سوخته موهام ولی، بابا ببین هنوز، خانومم
این شامیا خیلی بدن
بابا نبودی میزدن
واویلا
رو دامن پارهم بشین
پاهام پر از تیغه ببین
واویلا
دردم گرف، گریهم اومد
گفتن بهم حرفای بد
واویلا
میترسم از این روزگار
بابا دیگه تنهام نذار
واویلا
🔹🔹🔹
بابا ببین چقد من عین مادرت میمونم
قدم خمیده شد، موهام سفید شده میدونم
خسته شدن پاهام از بس که سنگینه پابندم
غصه نخور اصن، بازم توی بهشت، میخندم
زجرو نمیبخشم بابا
بد خیلی تاکرده با ما
واویلا
عمه همش سیلی میخورد
تا از شما اسمی میبرد
واویلا
میدیدمت رو نیزه ها
بی تن بودی بابا چرا
واویلا
با سنگ زدن توی سرت
از غصه میمرد دخترت
واویلا
🔹🔹🔹
بازی کنیم بابا یعنی سرت اصن خونی نیس
تو بازیمون یعنی از گریه چشمامون نیستن خیس
تو بازیمون بیا تو زنده شو بازم با من باش
یعنی تو بازیمون اصلا نخورده تیر به داداش
بابا رقیه ت خسته شد
راه نفسهاش بسته شد
واویلا
از کربلا تا شهر شام
هی میزدن توی پاهام
واویلا
اینجا پر از ترسه برام
بابا میخوام باهات بیام
واویلا
میبوسمت آروم بابا
میریم دوتایی تا خدا
واویلا
🔹🔹🔹🔹
من دختر زهرام، حتی اگه توی، زنجیرم
محکم حجابم رو، تو اوج سختی هم، میگیرم
حتی اگه پاره س، حتی اگه سوخته، این معجر
اما بابا هرگز، دورش نمی کردم، من از سر
تیغم، حجابه رو سرم
من هم شهیدم تو حرم
واویلا
سیلی زدن خیلی ولی
من وا نکردم روسری
واویلا
بابا فدای حنجرت
خونی شده دور سرت
واویلا
بابا قشنگه روسریم؟
باهات بگو که می بریم
واویلا
✍
#زهرا_آراستهنیا
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c