یارب آن نو گل خندان که بگفتند؛ منم نقش امضای کِری دیده به شهر وینم دیپلماتی که زده سخت به کار سیمان همه‌کاره، همه‌چی‌دانم و خیلی خفنم من که اوسکل شدم و عاشق امضاش شدم به فدایش بنمودم همه چیز وطنم نه گلابی شد و نه ابر، فقط مانده همین طفل برجام که نشتیش نجس کرده تنم گرچه برجام فنا شد ولی امضا باقی ست تا ابد دلخوشی‌ام داده همین یک سخنم ته تدبیر و امیدم شده صحبت با او خودمانیم ولی صاف نموده دهنم گرچه هر روز شود ناقض فاحش اما بنده تکذیب کنم تا که بپوشم کفنم صنعت داخلی‌ ما به فدای امضاش خالکوبی کنم آن را به تمام بدنم چه کنم چیز دگر یاد ندادند به من غیر گاگولی و مبهوت یو اس آ شدنم «جان» من رفته ای و قصه ی من پا برجاست «جو» به جای تو شده تازه گیاه چمنم @arastehnia Https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c