هدایت شده از خاکریز استان فارس
مصاحبه ای با عموی مدافع حرم از شیراز 1- بعد از ای که کرده بودن چه در این بزرگوار ایجاد شده بود؟ 🔹 خیلی و منظم شده بود. 2- از هم حرفی میزد؟ 🔸 خیلی از حرف میزد هر بار که میومد ایران از همه حلالیت می طلبید. 3- چه مدت در سوریه بودند که شدند؟ 🔹 دوره چهارم شد، هر دوره دو یا سه ماه بود، سه روز مونده بود به مرخصی که شد. 4- چند سالشون بود؟ 🔸 بیست و یک سال سن داشت. 5- چطوری پدر و مادرش رو راضی کرد که برود سوریه؟ 🔹 توسط عمه ها و عموها رضایت پدر و مادر جلب را جلب کرد. 6- مجرد بودند یا متاهل؟ 🔸 مجرد بود، قرار بود این بار برگرده با دختر یکی از برادرانم نامزد کنه که شد. 7- فکرش رو میکردین به اینجا برسه؟ 🔹 با رفتار خوب و جوانمردانه دل همه رو بدست آورده بود. 8- چقدر ازشون الگو میگیرین؟ 🔸 بعد از تقریبا همه فامیل یه جورایی شد که قابل باور نیست چه زن چه مرد. پدر من یعنی پدربزرگ تقریبا ۱۳ یا ۱۴ سال پیش به پدر میگفت: تو در آینده به مقام والایی میرسی که همین شدن بود. 🔹 تو زندان می بینند که مرده اند و در ، پارچه سبزی دورشون هست و از پارچه سبز به عنوان تبرکی برمیدارند، دقیقا وقتی شهید شده بود یه فیلم ازشون هست، تو تابوت که هستن یه پارچه سبز دورشون هست. که در زندان می کنند و سپس عازم سوریه می شوند و درنهایت نیز شهد شیرین ... مدافع حرم 🔺 فاطمه افزری خبرنگار افتخاری سایت مجلس شهدا فارس/ شیراز به خاکریز فارس بپیوندید 👇 🆔 @khakriz_fars