توسل مهدی زهرا عج میل سفر نمی‌کند این دل بیقرار من زانکه ندیده روی تو دیده‌ی انتظار من ❤️❤️❤️❤️ روزی روم که یاد تو درون سینه‌ی من است بی تو اگر روم سفر میرود این قرار‌من ❤️❤️❤️❤️ جمعه بیا که روز‌ توست دیده و دل به انتظار چشم همه به راهتان نگار گل‌عذار من ❤️❤️❤️❤️ از ان دمی که دیده‌ام فتاده بر جمال تو نرگس و سوسن امده به باغ و این بهار‌من ❤️❤️❤️❤️ عزم سفر کرده دلم سحرگهی به کوی تو چه می شود که با‌صفا کنی‌تو روزگار من ❤️❤️❤️❤️ صبر دلم تو برده‌ای مرا رها نموده‌ای بوده‌ای در تمام عمر عزت و افتخار من ❤️❤️❤️❤️ باغ و بهار من تویی ای همه‌ی طراوتم بیا‌و واکن این گره نگر به حال زار من ❤️❤️❤️❤️ روزی اگر همچو بشیر سفر کنم به ان جهان موقع رفتنم بود نام تو هم شعار من ❤️❤️❤️❤️ شاعربشیرشهولی۱۴۰۳/۵/۴