🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹 1️⃣4️⃣ ¹ 👈اباصلت میگوید :هنگام خروج امام رضا علیه السلام از نیشابور ، در خدمت ایشان بودم. حضرت تسبیحی از سنگریزه در دست داشت و دائما ذکر می گفت مگر اوقاتی که با مردم صحبت می نمود .👈 آن حضرت همیشه در حال تسبیح گفتن بود ، اما هرگز نتوانستیم بفهمیم چه ذکری می گوید. ² 🔺قافله ای از خراسان حرکت کرد . در راه دزدان به آنان حمله کردند ، و مردی از کاروان را گرفتند که می گفتند ثروتمند است . 👈آن شخص مدتی نزد راهزنان اسیر بود و او را شکنجه می کردند تا با پرداخت پول هنگفتی خود را آ زاد کند .روزی او را در برف نگاه داشتند و دست و پایش را بستند دهانش را پر از برف کردند . 👈یکی از زنان دزدان او را آزاد نمود و آن شخص توانست فرار کند. زبان او در اثر یخ زدن از کار افتاد و نمی توانست صحبت کند مگر با سختی و کوشش بسیار و طبیان نیز از درمانش عاجز شده بودند بسیار جالب و خواندنی👇👇👇👇 👈آن مرد به خراسان بازگشت و شنید امام رضا علیه السلام به نیشابور آمده است . شبی در خواب دید شخصی به اومی گوید :پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به خراسان آمده است؛از و داروی بیماری ات را بخواه 👈آن شخص در عالم رویاء نزد حضرت رفت و دربارهٔ آنچه اتفاق افتاد بود شکایت کرد و بیماری اش را خبر داد . حضرت فرمود : 🔺«کمون و سعتر و نمک را بکوب و دو یاسه بار بر دهانت بگذار ، که سلامتی خود را باز خواهی یافت. 📒1-نور البراهین ج۱ص۷۳ 📒2-بحار الانوار ج ۴۹ص۱۲۴ ج۵۹ص۱۵۹ 📒الثاقب فی المناقب ص۴۸۴ 📒مدینة المعاجز ج۷ص۶۲ 📒مناقب آل ابی طالب ج۳ص۴۵۵ 📒مسندرک الوسائل ج۱۶ص۳۲۱ ادامه دارد......