👈این حدیث رو تو خودتون جستجو کنید 👌
💥 راوی میگوید: امام علیه السلام سپس از مسجد بیرون رفت و به آغلی رسید که در آن حدود سی گوسفند بود. امام امیر المومنین علیه السلام فرمودند: به خدا اگر برای من مردانی بودند به شماره این گوسفندان که برای خداوند عز و جل و رسولش صلی الله علیه و آله خیرخواه بودند، پسر زن مگسخوار را از سلطنتش برمیداشتم.
🌟 راوی میگوید: چون شب شد سیصد و شصت کس با وی بیعت کردند تا دم مرگ، پس امیر المومنین علیه السلام فرمودند: به هنگام بامداد در محل احجار الزیت گرد آیید، و براى نشانی همه سرها را بتراشید، و خود امیر المومنین هم سرش را تراشید، و از آن جمع سرتراشیده در وعدهگاه حاضر نشدند مگر ابو ذر و مقداد و حذیفة بن یمان و عمار بن ياسر، و سلمان هم در آخر آنان رسید، و آن حضرت دست بر آسمان برداشت و فرمودند: خدایا! این مردم مرا خوار شمردند، چونان كه بنی اسرائیل هارون را. بار خدایا! تو میدانی آنچه را نهان و عیان میداريم، و هیچ چیز در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست، مرا مسلمان از دنیا بر و به نیکان برسان. سوگند به خانه کعبه و آنکه دست به کعبه ساید، و هم سوگند به مزدلفه و گامهایی که برای رمی جمره بردارند، اگر نبود سفارش و عهدی که پیغمبر امی صلی الله علیه و آله به من کرده است، من همه مخالفان را به دره مرگ میافکندم، و بر آنها آذرخش مرگ میباراندم، و به همین زودی خواهید دانست.
📕 بهشت کافی (ترجمه روضه کافی)، تالیف ثقة الاسلام کلینی قدس سره، ترجمه فارسی از حمید رضا آژیر، صفحه ۶۰-۶۲ چاپ انتشارات سرور
▪️دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید
▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید