شب عاشورا قسمت چهارم:
روضه قتلگاه:
روضه زینب کبری:
راوی میگه هیچ وقت فراموش نمی کنم زینب را
شب عاشورا است روضه باید روضه عاشورایی باشه
یه وقت نگاه کنه ببینه هر کی با هر چه در دست داره به بدن عزیز زهرا می زنه
چرا این حرفو میگم آخه امام باقر فرمود همه با شمشیر نبود بعضیا با نیزه می زدن بعضیا با تیر می زدن هرکی سلاح نداشت سنگ می زد
بمیرم زینب سه چهار سال نداشت دید مادرش بین در و دیوار رسول الله رو صدا می زنه حالا زینب به اضطرار افتاده یه وقت رو کرد به سمت پیغمبر
پس با زبان پرگله آن بضعه بتول رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست.
الأصول الستة عشر (ط - دار الشبستري) ؛ المتن ؛ ص122 بعض اصحابنا رواه ان ابا جعفر (ع) قال كان ابى مبطونا يوم قتل ابو عبد الله الحسين بن على عليهما السلم و كان فى الخيمة و كنت ارى موالياتنا كيف يختلفون معه يتبعونه بالماء يشد على الميمنة مرة و على الميسرة مرة و على القلب مرة و لقد قتلوه قتلة نهى رسول الله ص، ان يقتل بها الكلاب و لقد قتل بالسيف و السنان و بالحجارة و بالخشب و بالعصى و لقد اوطأه الخيل بعد ذلك.