🌹از مدینه تا کربلا چه گذشت؟🌹
🔹بخش سوم🔹
🔳 01/05/13
📜مردم کوفه با شنیدن خبر مرگ معاویه و بیعت نکردن امام با یزید و ترک مدینه بخاطر عدم بیعت، در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و خدمت امام (ع) نامه نوشتند. 12 هزار نفر نامه نوشتند که اگر امام بیاید، آنها بیعت خود را از نعمان بن بشیر حاکم کوفه بر میدارند. آنها نوشتند نماز جمعه نعمان بن بشیر نمیروند و او را قبول ندارند.
🍀امام علیه السَّلام میدانستند مردم کوفه بیوفا هستند و اکثر آنها به یک علت اصرار به آمدن امام داشتند، آن که زمان حضرت علی (ع) کوفه پایتخت مسلمین بود و از نظر اقتصادی به سود آنها بود و برای آنها محبوبیت آورده بود قصد داشتند پایتخت از شام به کوفه دوباره بازگردد.
💠سرانجام امام پسر عموی خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا از صحت نامهها و اوضاع کوفه یقین حاصل کند. مسلم به کوفه رسید. 12 هزار نفر با او بیعت نمودند و سریع پیکی به سمت امام در مکه فرستادند که برای آمدن به کوفه درنگ نکند.
🔘یزید از ماجرای بیعت مردم کوفه با امام حسین (ع) مطلع شد و بر نعمان بن بشیر والی کوفه خشم گرفت که عرصه را بر مسلم چرا تنگ نگرفته است. امر به کشتن مسلم کرد اما نعمان بن بشیر از کشتن مسلم سرباز زد.
💎یزید، عبیدالله بن زیاد را مأمور کرد به جای نعمان برود و بر مسند والی کوفه بنشیند. ابن زیاد صورت خود را بست و مردم کوفه گمان کردند امام حسین (ع) میآید لذا به استقبال او رفتند. ابن زیاد به دارالخلافه رفت. هانی بن عروه را به دار آویخت و مسلم را از دارالخلافه به زمین انداخت.
🔥مسلم قبل مرگ، از پسر اشعث پیمان گرفت که سمت امام حسین (ع) رود و او را از آمدن منصرف کند. اشعث روانه مکه شد ولی امام حرکت کرده بودند و او را ندیدند.
♻️امام حسین (ع) در مسیر سفر در هر آبادی و هر قبیلهای خود را معرفی میکردند، مقصد سفر و دلایل عدم بیعت با یزید را مطرح میکردند و داوطلب جنگ برای خود جمع میکردند و از شهادت خود خبر میدادند و نمیخواستند که یزید ماجرای کربلا را سرپوش بگذارد.
🌏در دوم محرم کاروان امام حسین (ع) وارد کربلا شد. امام از اسم آن سرزمین حالات و اتفاقات را فهمیدند و بر مصائب اهلبیت خود در آن دیار، آه سردی کشیدند.
✍ادامه دارد...
@archive_mataleb_sokhanrani