♨️
دیگر غ مثل غذا نیست، مثل غزه است ... ♨️
نه برق هست
نه سوخت
نه دارو
و نه حتی آب...
تنها
به لطف برخی حکام عرب
از گذرگاه مسدود رفح
تعدادی کفن طلاکوب رسیده است!
از شما میپرسم:
آآآآی
ای تمام چشمهای باز
و دهانهای بستهی دنیا؛
«شـــفــا»
نام دواخانه است
یا غسّالخانه؟!
یک نفر
تکلیف ما را
با
«دنیای گفتمانها» مشخص کند.
ماندهایم
به حال تمدّن نوین بشری
بخندیم
یا گریه کنیم؟!
بگویید باید
به کجا فریاد بزنیم
وقتی که دبیر کل سازمان ملل
دو روز پیش
بخاطر اهالی فلسطین
که نه؛
بلکه بخاطر کشتههای خودش در غزه
یک دقیقه
-یک دقیقه بیشتر از روزهای قبل-
سکـــوت کرده است!
و البته
-بیانصافی نکنیم-
ظاهراً در ادامه
با ابراز شدید نگرانی
گفته است:
«اِ...»!
من
«فرعون» را
در بیمارستان شفا دیدم
که «موسی» را
تحت پیگرد قرار داده بود
و میخواست
با قطع اکسیژن بخش اطفال
مانع تولدش شود...
«هامان»
با بمبهای فسفری
خدا را نشانه گرفته بود
و گوسالهی سامری
مثل دورهگردها
در کوچهپسکوچههای غزه
با پوکهی تانکهای مرکاوا
فلوت میزد؛
و عجیب نیست
که گاوهای شیرده دنیا
مسحور صدایش شده بودند!
این
هرچه باشد
آن دنیایی نیست
که
«گفتگوی تمدنها»
وعدهاش را
به بشر مدرن داده بود!
انگار
تفرعن یهود
ما را به دورهی فرعونها
پرت کرده است.
ما
در باریکهای
شبیه به «تابوت عهد»
و در بیمارستانی
شبیه به غسالخانه
در «عهد تابوت»
زندگی میکنیم...
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی